Pages

Wednesday, February 9, 2011

تشديد فضای امنيتی در تهران در آستانه 25 بهمن

تشديد فضای امنيتی در تهران در آستانه 25 بهمن
گزارش خبرنگاز ما از تهران: تمام خیابان ها پراست از تبلیغات حکومتی و آویزه های رنگارنگ که برای دهه فجر و 22 بهمن نصب شده است. اما در مقابل جوانان و آزادیخواهان کشور بر روی اسکناس ها و دیوارها با رنگ سبز شعارهای ضد حکومتی نوشته اند و مهمتر آنکه رو در رو و بدون هیچ ترسی مردم از یکدیگر می خواهند که تا همگی در تظاهرات 25 بهمن حاضر شوند حتی اگر به بهانه خرید شب عید و قدم زدن در خیابان باشد.

واگن های مترو پر است از واژه «25 بهمن» که با خودکار و ماژیک نوشته شده است. در ایستگاه های پر رفت و آمد مترو چندین مامور نیروی انتظامی مستقر هستند و در بین جمعیت قدم می زنند و حرکات را زیر نظر دارند.

امروز (چهارشنبه) بمدت چند ساعت تلفن های موبایل با اختلال روبرو بود. همچنین بیش از چند ساعت سرعت اینترنت به شدت کاهش یافت و حتی برخی مناطق از جمله انقلاب، ولیعصر و جمهوری به طور قطع گردید.

سایت های اجتماعی به اتاق های گفت و گو پیرامون چگونگی حضور آزادیخواهان در خیابان و انواع و اقسام دعوت نامه ها مبدل شده است بطوریکه رسانه های حکومتی بیش از آنکه حضور طرفدارنشان را در 22 بهمن تبلیغ کنند به تهدید و یاوه گویی و ایجاد رعب و وحشت برای مخالفان پرداخته اند.

حضور خودروهای پلیس در اکثر تقاطع ها به ویژه نقاط مرکزی تهران به اندازه کافی از وحشت این جباران خبر می دهد.

ماموران لباس شخصی به بهانه جمع آوری دست فروشان در واگن های مترو به گشت زنی مشغول بودند و مردم را زیر نظر داشتند.

به جرات می توان گفت شرایط تهران هیچ زمانی به این شکل طولانی مدت امنیتی نبوده است. حضور نیروهای پلیس و بسیج به صورت شبانه روز ملموس است و نیروی آنها به جای اینکه صرف برپایی جشن های ویژه این ایام شود، صرف نظارت بر عملکرد مردم است.

قسم به آزادى سبز سبزت خواهيم كرد



Wednesday, February 2, 2011

اعتراض دولت کانادا به حکم اعدام برای سعید ملکپور





دولت کانادا روز سه شنبه برای یک بار دیگر صدور حکم اعدام در ایران برای سعید ملک‌پور شهروند ایرانی کانادایی را محکوم کرد.

سعید ملکپور شهروند ایرانی کانادایی ، ۳۵ ساله از سوی قوه قضائیه جمهوری اسلامی به «راه‌اندازی سایت‌های مستهجن» متهم شده و نزدیک به دو سال است که در زندان به سر می‌برد.

روز یکشنبه دادستان تهران، عباس جعفری دولت‌آبادی از صدور حکم اعدام برای دو نفر به اتهام راه‌اندازی سایت‌هایی که او آنها را «مستهجن» خواند، خبر داد و گفت که این احکام برای رأی نهایی به دیوان عالی کشور فرستاده شده‌ است.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، ملیسا لَنتسمَن، سخنگوی وزارت خارجه کانادا، روز سه‌شنبه به این خبرگزاری گفت که «کانادا هم‌چنان از بی‌اعتنایی فاحش مقام‌های ایران به حقوق شهروندان ایرانی و دوملیتی عمیقاً نگران است».

ایشان افزود: «این مورد به نظر می‌آید پرونده دیگری است که طی آن فردی در ایران در یک روند بسیار مناقشه‌برانگیز حکم اعدام می‌گیرد.»

خبرگزاری فرانسه می‌گوید که سعید ملک‌پور به عنوان برنامه‌نویس اینترنتی کار می‌کرده و نرم‌افزاری را برای ارسال تصاویر به وب‌سایت‌ها طراحی کرده‌ است که به گفته «کمپین آزادی سعید ملک‌پور»، «بدون اطلاع وی» برای ایجاد وب‌سایت‌های پورنوگرافی استفاده شده‌ است.

سعید ملک‌پور در سال ۲۰۰۴ به کانادا رفت، اما پس از بازگشت به ایران برای دیدار از پدر بیمار خود در سال ۲۰۰۸ بازداشت شده و در ماه دسامبر به مرگ محکوم شد.

کانادا در ان تاریخ گفت که از صدور این حکم «عمیقاً نگران است»، اما به این خاطر که سعید ملک‌پور شهروند کانادا نیست از دخالت مستقیم در پرونده او خودداری کرد.

به گفته همسر سعید ملک‌پور، در دادگاه‌ تشکیل شده به ریاست قاضی مقیسه اتهاماتی نظیر «تبلیغ علیه نظام»، «مدیریت سایت‌های مستهجن»، «توهین به مقدسات»، «توهین به رهبری»، «توهین به رئیس جمهور»، «ارتباط با گروه‌های معاند نظام»، «ارتباط با بیگانگان» و «افساد فی‌الارض» به وی زده شده ‌است.

پیش از این سعید ملک‌پور در نامه‌ای اعلام کرده بود: «بخش زیادی از اقاریر من در اثر فشار، شکنجه روحی، روانی و جسمی، تهدید خود و خانواده‌ام و وعده آزادی سریع در صورت اقرار به مطالب خلاف واقع، مطابق خواسته و دیکته بازجوها انجام گرفته ‌است.»

Saturday, January 29, 2011

هوای سرد زمستان پنج درجه زیر صفر نتوانست مانع اعتراض ایرانیان شهر تورنتو شود



ظهر روز چهارشنبه ساعت دو ایرانیان در شهر تورنتو گرد هم امده و با در دست داشتن تصاویری از پناهجویان ایرانی در شهر اربیل عراق و دیگر کشور ها در مقابل دفتر سازمان ملل شهر تورنتو دست به تجمع اعتراضی زدند . تجمع کنندگان با به تصویر کشاندن عکس های از پناهجویان ایرانی که یکی از ان عکس ها تصویر نوزادی را نشان می داد که به همراه خانواده اش در چادری مقابل دفتر سازمان ملل متحد دست به تحصن زده بودند . این پناهجویان که در شرایط بسیار بدی بسر می برند روز ها ست که دست به تحصن زدند که شاید سازمان ملل متحد به وجود انها که انسان هستند و نیاز به سقفی امن و زندگی ارامی دارند توجه کند. ترس از اعدام شکنجه زندان و تجاوز باعث ان شده که این پناهجویان کشور خود را ترک و اواره کوه و بیابان شوند .و وقتی که به سازمان ملل خود را معرفی کرده باید سالیان سال انتظار کشیده که شاید به کشور سوم انتقال داده شوند و بتوانند در گوشه ای از این دنیا زندگی بدور از خشونت داشته باشند ولی متاسفانه اگر دچاره بیماری نشوند و زندگی زناشوئیشان نابود نشود و مجبور به مهاجرت از راه های غیر قانونی نشوند ودر ابهای دریا ها غرق نشوند و از بلا تکلیفی در غربت جان نسپارند تازه با جواب منفی به معنی ردی پناهنگی مواجه می شوند. این امر باعث شد که ایرانیان در تورنتو به پشتیبانی از پناهجویان دست به تجمع اعتراضی در مقابل سازمان ملل متحد بزنند و به گونه ای شرایط بحرانی پناهجویان را به گوش این سازمان برسانند که در این راستا خانم یاسمین گایانی از سازمان خشم با خواندن نامه ای خطاب به سازمان ملل متحد خواستار رسیدگی هرچه سریعتر به وضعیت پناهجویان در شهر اربیل شد. و در پایان خانم نگار جعفری دانشجو رشته حقوق از دانشگاه یورک و فعال حقوق بشر با قرائت نامه ای نقض حقوق بشر در ایران را محکوم کرد. ایشان با عنوان کردن وضعیت بحرانی پناهجویان خواستار انتقال فوری پناهجویان به کشور سوم شد. گزارش از مهدی حویزی

زهرا بهرامی اعدام شد





• زهرا بهرامی شهروند ایرانی هلندی و زندانی سیاسی بازداشت شده در حوادث پس از انتخابات سال گذشته صبح امروز در اوین اعدام شد ...

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: زهرا بهرامی شهروند ایرانی هلندی و زندانی سیاسی بازداشت شده در حوادث پس از انتخابات سال گذشته صبح امروز در اوین اعدام شد.
به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، زهرا بهرامی زندانی سیاسی بازداشت شده در حوادث پس از انتخابات سال گذشته که به اتهام مواد مخدر به اعدام محکوم شده بود صبح امروز در اوین به دار آویخته شد. وی در حوادث عاشورای گذشته دستگیر و پس از طی مدتی در تاریخ ۲۵ مرداد امسال در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست صلواتی به محاربه متهم شد اما به فاصله کمی توسط همین شعبه به اتهام «محاربه» و «حمل و فروش مواد مخدر» به اعدام، مصادره اموال، پرداخت چهارده میلیون ریال جزای نقدی و تحمل هفتاد ضربه شلاق محکوم و در ۱۲ دی ماه حکم قطعی اجرای اعدام به وکیل او اعلام شد.
پایگاه اطلاع رسانی دادستانی تهران در گزارش خود می نویسد: در بازرسی از منزل نامبرده،‌که پیشتر به اتهام ارتکاب جرائم امنیتی دستگیر شده بود،‌ ۴۵۰ گرم کوکائین و ۴۲۰ گرم تریاک نیز کشف و در تحقیقات صورت گرفته مشخص شد وی ۱۵۰ گرم کوکائین نیز به فروش رسانده است.
در همین رابطه ساعتی پیش ژینوس شریف رازی وکیل زهرا بهرامی در گفتگو با رسانه های خبری با ابراز تعجب از اعدام غیر منتظره موکلش، از عدم ابلاغ اجرای این حکم به وی خبر داد. وی همچنین اضافه کرد: «من در شگفتم که با آنکه هنوز به اتهامات امنیتی موکلم رسیدگی نشده است حکم اعدام برای وی صادر شده است.»
پیشتر دختر زهرا بهرامی اتهام مادرش در مورد مواد مخدر را بی اساس دانسته و گفته بود کلیه اعترافات زیر شکنجه اخذ شده و اتهام خانم بهرامی سیاسی است.
زهرا بهرامی ۴۵ ساله، فارغ التحصیل رشته موسیقی و دارای دو فرزند که سال گذشته و به منظور دیدار با فرزندش به ایران سفر نموده و در جریان اعتراضات روز عاشورای تهران توسط ماموران امنیتی بازداشت و ماه ها در بند سپاه زندان گوهردشت کرج و بند ۲۰۹ اوین تهران تحت بازجویی بوده است.

Thursday, January 27, 2011

مسعود آقایی به قرنطینه زندان اوین منتقل شد

به گزارش کلمه، با وجود آنکه به دلیل شیوع گسترده آنفولانزا در زندان قزل حصار، اعلام شده بود که این زندان از پذیرفتن زندانی جدید معذور است، آقایی پس از دو روز یعنی چهارشنبه ششم بهمن ماه به همراه علیرضا فرزانه یکی دیگر از زندانیان حوادث پس از انتخابات که پیش از این در بند ۳۵۰ به سر می برد، به آن زندان فرستاده شد.


دلیل این انتقال از سوی ماموران زندان اوین عدم تناسب اتهام این دو زندانی سیاسی با بند ۳۵۰ اوین بیان شده است. این در حالی است که بسیاری از زندانیان بند ۳۵۰ اوین از اتهام مشابه آنان تحت عنوان اخلال در نظم عمومی در جریان حوادث پس از انتخابات برخوردارند.


شنیده شده است زندان قزل حصار زندانی سیاسی ندارد و ظاهرا این دو نفر ناچار به سپری کردن محکومیت خود در کنار زندانیان جرایم عادی هستند.


در عین حال چون در حکم مسعود آقایی هیچ اشاره ای به تبعید به زندانی دیگر نشده است، این انتقال کاملا غیرقانونی است.


مسعود آقایی از بیماری برونشیت و آسم رنج می برد، که به دلیل شرایط نامناسب زندان قزل حصار کرج که هم اینک آنفولانزا در آن شیوع پیدا کرده، خطر ابتلای وی به ذات الریه وجود دارد. این موضوع خانواده او را بسیار نگران کرده است.


مسعود آقایی از متخصصان زبده ساختمانی و از مدیران عالی رتبه ستاد بازسازی خوزستان در دوران نخست وزیری میرحسین موسوی و در بحبوحه جنگ تحمیلی بوده است. وی پیش از این نیز در سال هشتاد به اتهام سیاسی در زندان بود که با قید وثیقه آزاد شد. او که سال گذشته به همراه همسرش بدر السادات مفیدی، دبیر انجمن صنفی روزنامه نگاران بازداشت شده بود، به دلیل شرکت در تجمع های اعتراضی مردم در روزهای پس از انتخابات پر از مناقشه سال گذشته، از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به شش ماه حبس تعزیری محکوم شده است

Sunday, January 23, 2011

ممنوعیت ملاقات حضوری برای ابوالفضل عابدینی



ابوالفضل عابدینی روزنامه نگار و فعال حقوق بشر که به اتهام عضویت در «حزب پان ایرانیست، تبلیغ علیه نظام، ارتباط با دول متخاصم و فعالیت حقوق بشری» به ۱۱ سال زندان محکوم شده هم اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می‌برد.
به گزارش رهانا، سامانه خبری «خانه حقوق بشر ایران» عابدینی از شهریور ماه گذشته که به زندان اوین منتقل شده است تاکنون با خانواده‌ی خود ملاقات حضوری نداشته است. خانواده عابدینیهر بار که در خواستی مبنی بر ملاقات حضوری و یا اعطای مرخصی به دادستان ارایه داده‌اند، اما هیچ‌گونه پاسخ مثبتی از دادستانی دریافت نکرده‌اند
ابوالفضل عابدینی اسفند ماه سال گذشته برای دومین بار بازداشت و به زندان اوین و بند ۲ الف این زندان منتقل شد

بیانیه بیش از 130 تن از زنان فعال در سوئد در حمایت از نسرین ستوده

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: بیش از 130 تن از زنان فعال حقوق اجتماعی، زنان و پناهندگی، نویسندگان، شاعران، هنرمندان، روزنامه نگاران، ... در سوئد با انتشار بیانیه ای خواستار آزادی نسرین ستوده وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر شدند.

تغییر برای برابری: بیش از 130 نفر از زنان فعال سوئد با انتشار بیانیه ی در 21 ژانویه 2011، اعتراض خود را به احکام صادر شده علیه نسرین ستوده بیان داشته اند. آنان با اشاره به ادامه بازداشت، و صدور حکم سنگین 11 سال زندان و 20 سال محرومیت از وکالت و خروج از کشور برای نسرین ستوده اعلام کرده اند: «صدور چنین حکمی برای وکیل حقوق بشر و فعال حقوق زنان و کودکان، هشدار دهنده و غیر قابل قبول است. ما ضمن در خواست آزادی نسرین ستوده، خواهان عدم ممانعت او از ادامه فعالیت هستیم.»

رونوشتی از این بیانیه برای بیرگیتا اولسون وزیر سوئدی اتحادیه اروپا و کارل بیلت وزیر امور خارجه سوئد ارسال شده است. در میان امضا کنندگان اسامی سرشناسانی در میان فعالان سازمان های سراسری زنان، سردبیرهای نشریات رسانه های بزرگ سوئد، سیاستمداران، هنرمندان و نویسندگان مطرح سوئدی به چشم می خورد.

متن کامل بیانیه به همراه اسامی امضا کنندگان، یادداشت هایی از راکل شکری سردبیر بخش فرهنگی و پروین اردلان فعال حقوق زنان، صفحات ویژه ای از روزنامه سیدسونسکا در سوئد را به خود اختصاص داد.

راکل شکری سردبیر بخش فرهنگی نوشته است: «اختصاص صفحاتی ویژه برای نسرین ستوده اهمیت زیادی دارد. نویسندگان، روزنامه نگاران، هنرمندان بسیار تحت سانسور قرار دارند. هرهفته مطبوعات سوئدی وضعیت نگران کننده داوید ایساک، نویسنده و روزنامه نگار سوئدی – اریتره ای را گزارش می دهند اما تا به حال هیچ دادگاهی برای او تشکیل نشده و همچنان از سال 2001 در زندان اریتره به سر می برد. بیانیه زنان برای آزادی نسرین ستوده هشداری است به نظام های غیردموکراتیک که مانع فعالیت فعالان شان می شوند. خوشبختانه ایران جزیره ای منزوی نیست پل های ارتباطی بسیاری بین ایران و سایر جهان وجود دارد.»

پروین اردلان نیز در تصویری که از نسرین ستوده به شهروندان سوئدی ارائه داده است، نوشته «نسرین به واقع، صدای کسانی است که بی صدا بودند. نسرین نماد مقاومت زنان ایران در برابر تبعیض قانونی هم در نقش وکیل و هم در نقش متهم است. او و وکلای اندکی چون او، به عنوان وکیل مدافع حقوق بشر و حقوق زنان گفتمان حقوقی را به گفتمان حقوق بشری ارتقا دادند و مفهوم وکیل را از شکل تجاری، اقتصادی یا مکانیکی به مفهوم انسانی آن دگرگون کردند. او نشان داد یک وکیل مدافع قانونی عمل می کند اما مداخله گر هم هست و قانونی را که ناقض حقوق برابر و حقوق بشر باشد هم نقد می کند.»

وی سپس درباره همبستگی زنان برای آزادی نسرین ستوده نوشته است: «همبستگی خواهرانه و جهانی برای آزادی زنانی چون نسرین ستوده، دفاعیه ای است برای وکیلی شجاع و در بند، دفاعیه ای است به نشانه هم صدایی با زنان برای تحقق برابری جنسیتی و آزادی بیان و عمل. تلاشی است برای نشکستن امیدهایمان در پرتو همبستگی خواهرانه در سراسر جهان.»

پیش تر نیز صدور حکم دادگاه تجدید نظر درباره نسرین ستوده با واکنش جامعه مدنی سوئد روبه رو شده بود. نشریه فمینیستی فمینیست پرسپکتیو از زمان صدور حکم نسرین ستوده تاکنون با انتشار اخبار مربوط به او، یادداشت ها و گفتگوهایی با شیرین عبادی و همسر نسرین ستوده به پی گیری پرونده او حساسیت نشان داده است، پن سوئد نیز با انتخاب نسرین ستوده به عنوان عضو افتخاری پن سوئد اعلام کرد که پی گیر وضعیت نسرین ستوده هست.

بیانیه زنان سوئدی به مثابه بخشی از جامعه مدنی سوئد در حالی منتشر می شود که طبق گزارش اخیر رسانه های سوئدی حجم صادرات اقتصادی شرکت های سوئدی چون ولوو، اسکانیا، اریکسون،... به ایران طی یک سال اخیر تقریبا دو برابر شده است.

زندانیان نوجوان رجایی شهر، در معرض خطر جدی آزار جنسی

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: روز پنج شنبه سی ام دی ماه و در پی انتقال زندانیان سالن جوانان بند 4 زندان رجایی شهر کرج (گوهردشت)، که عمدتا از نوجوانان 15 تا 20 ساله تشکیل شده اند به بند 3 این زندان و وضعیت اسفبار اسکان ایشان در راهروهای بند 4 و همچنین نگهداری آنها در میان زندانیان بزرگسال، این زندانیان دست به اعتراض زدند که این امر با واکنش تند نیروهای حفاظت زندان روبرو شد.

بنا به گزارش های رسیده به کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی از زندان رجایی شهر کرج، مسئولان زندان رجایی شهر روز پنج شنبه سی ام دی ماه، به دلایلی نامعلوم اقدام به تخلیه سالن 12 جوانان بند 4 زندان رجایی شهر و انتقال زندانیان ساکن این سالن به بند 3 این زندان که محل نگهداری افراد بزرگسال می باشد نمودند.

در پی انتقال زندانیان نوجوان بند 4 به بند 3 زندان رجایی شهر، و اسکان ایشان در راهروهای این بند که فاقد هرگونه امکانات رفاهی و حتی گرمایشی می باشد، این امر با واکنش شدید این زندانیان نوجوان مواجه گردید که اعتراض آنها با حمله نیروهای حفاظتی این زندان و بازداشت توام با ضرب و شتم تعدادی از زندانیان پایان یافت.

انتقال این زندانیان نوجوان در حالی است که پیش از این و با وجود تفکیک محل نگهداری زندانیان نوجوان از بزرگسالان، موارد متعددی از تجاوز زندانیان خطرناک به زندانیان نوجوان در زندان های کشور و بخصوص زندان رجایی شهر کرج گزارش شده است و این اقدام آگاهانه مسئولین زندان رجایی شهر، نوجوانان محبوس در این زندان را بیش از پیش در معرض خطر جدی تهدید و اذیت و آزارهای جنسی قرار خواهد داد

بازداشت هومن نعمتی از فعالین دانشجویی مازندران

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: هومن نعمتی از فعالین دانشجویی دانشگاه مازندران رور چهارشنبه هفته گذشته و در پی احضار به حفاظت اطلاعات سپاه مازندران بازداشت و به زندان اداره اطلاعات مازندران (شهید کچوئی) منتقل گردید.

به گزارش دانشجونیوز این فعال دانشجوئی در ایام تعطیلات قبل از امتحانات پایان ترم به حراست دانشگاه احضار شد. گفتنی است هومن نعمتی پس از احضار به حراست دانشگاه مازندران از سوی آقایی رئیس حراست مورد تهدید و بازجوئی قرار گرفت.


یک منبع مطلع به دانشجونیوز گزارش می دهد حفاظت اطلاعات سپاه مازندران در هفته گذشته با نعمتی تماس گرفته و وی را احضار کرد. هومن نعمتی در روز چهارشنبه 29 دی ماه به حفاظت اطلاعات سپاه مراجعه کرده و پس از بازجوئی بازداشت شد. یک مقام آگاه در حراست دانشگاه مازندران که خواست نامش فاش نشود به فعالین دانشجوئی دانشگاه مازندران گزارش داد که هومن نعمتی پس از بازداشت از سوی حفاظت اطلاعات سپاه مازندران به اداره اطلاعات مازندران منتقل شده و هم اکنون در زندان اداره اطلاعات مازندران ( شهید کچوئی ) نگهداری می شود.

هومن نعمتی از فعالین دانشجوئی دانشگاه مازندران بوده که در حوادث مربوط به اعتراضات 26 خرداد ماه 88 دانشگاه مازندران که بیش از صد دانشجو در آن روز بازداشت شده بودند دستگیر شد. وی در سال گذشته از سوی کمیته انضباطی دانشگاه به توبیخ کتبی با درج در پرونده محکوم شده بود.

چندی پیش جمعی از فعالین سبز استان مازندران در دادگاه خود از وضعیت وخیم خود در زندان اداره اطلاعات ساری گفتند و خاطرنشان کردند بازجویان اداره اطلاعات استان در زیرزمین این ساختمان آنها را مورد بازجوئی و شکنجه قرار می دادند.

افزایش فشار به خانواده های زندانیان سیاسی به خاطر برگزاری جلسه قرآن

فشار به خانواده های زندانیان سیاسی در روزهای اخیر شدت بیشتری پیدا کرده و اخیرا تعدادی از همسران زندانیان سیاسی به دلیل شرکت در جلسه قرآن در خانه زندانیان سیاسی به دفتر پی گیری وزارت اطلاعات احضار و مورد بازجویی قرار می گیرند.

به گزارش کلمه، ماموران وزارت اطلاعات در این بازجویی ها همسران زندانیان سیاسی و یا دیگر اعضای خانواده ها را تهدید به بازداشت کرده و از آنها می خواهند از رفتن به این جلسات خودداری کنند.

این در حالی است که این جلسه تنها یک جلسه قرآن است که خانواده ها در آن به خواندن قرآن، دعا و نیایش مشغول می شوند و با اظهار همدردی با یکدیگر فقط گذراندن این روزهای سخت را برای یکدیگر آسانتر می کنند.

همچنین تاکنون چند نفر از اعضای این خانواده ها به دلیل شرکت در این جلسات بازداشت و در زندان اوین به سر می برند. ساجده کیانوش راد و زهرا حاتمی به ترتیب عضو شاخه جوانان جبهه مشارکت و معلم یکی از مدارس تهران به همین خاطر دستگیر و زندانی شده اند. جرم زهرا حاتمی دبیری این جلسه ها ذکر شده است در حالی که این جلسه ها، جلسه قران خوانی است و هیچ رییس و مدیری هم ندارد که کسی بخواهد به جرم آن بازداشت شود.

پس از انتخابات سال گذشته زمانی که هر روز بر تعداد دستگیر شدگان حوادث پس از انتخابات افزوده شد، خانواده های بازداشت شده ها هر هفته با جمع شدن در خانه یکی از زندانیان و با خواندن قرآن و دعا و هم صحبتی با یکدیگر تلاش کردند غم های خود را اندکی تسکین بدهند و تسلی بخش یکدیگر باشند.

این جلسات مذهبی به خاطر تداوم دستگیری ها و افزایش تعداد خانواده های زندانیان سیاسی از سال گذشته تاکنون ادامه یافته و تداوم برگزاری آن هم فقط به همین خاطر و موج بازداشتهای فعالان مدنی، اجتماعی و روزنامه نگاران طی سال گذشته تاکنون بوده است.

نیروهای امنیتی که هر از چند گاهی فشار خود را بر خانواده زندانیان سیاسی زیاد می کنند تا آنها را وادار به سکوت درباره عزیزان زندانی شان کنند،این بار به بهانه برگزاری جلسات هفتگی خانواده های زندانیان آنها را مورد تهدید و بازجویی قرار می دهند. در این احضارها همچنین خانواده ها به دلیل مصاحبه هایی که با سایتهای خبری یا دیگر رسانه ها دارند تهدید به دستگیری می شوند.بازجوهای وزارت اطلاعات به همسران زندانیان سیاسی گفته اند که جلسات هفتگی شما باید تعطیل شود و در غیر این صورت مجبور به بازداشت شما خواهیم شد. بازجوها در برابر اعتراض خانواده های زندانیان که پرسیده اند مگر برگزاری جلسه قرآن و دعا جرم است که ما را تهدید می کنید،گفته اند که جلسه های قرآن شما به تدریج تبدیل به یک نهاد و تشکل شده است،تشکلی برای خانواده های زندانیان سیاسی”

بازجوها در این بازجویی ها همچنین از خانواده های زندانیان پرسیده اند که در نبود همسران شان زندگی را چگونه می گذرانند؟وقتی با این پاسخ تعدادی از خانواده ها روبرو شده اند که جمعی از بستگان و دوستان شان که حامی جنبش سبز هستند به آنها کمک مالی می کنند،گفته اند:«اگر کسی به شما کمک کند و یا شما از کمک کسی استفاده کنید، جرم تلقی می شود و به خاطرش تحت پیگرد قانونی قرار خواهید گرفت.»

بازجوهای دفتر پیگیری وزارت اطلاعات در برابر این اعتراض خانواده ها که براساس کدام ماده یا تبصره قانونی کمک به خانواده زندانی سیاسی آن هم توسط بستگان و دوستان جرم محسوب می شود، پاسخ قانع کننده ای نداشته اما گفته اند که «جرم است و برخورد می کنیم.»

خانواده زندانیان سیاسی بارها تاکید کرده اند که چون نمی دانند چگونه صدای شان را به مسوولان برسانند مجبورند این مصاحبه ها را انجام دهند و درباره آخرین وضعیت عزیزان شان اطلاع رسانی کنند. آنها هر بار به دادستانی تهران یا قوه قضاییه مراجعه می کنند تنها با درهای بسته روبرو می شوند و چون نمی دانند چگونه صدای شان را به مسوولان برسانند مصاحبه می کنند.این خانواده ها همواره به سکوت دعوت می شوند، سکوتی که هیچ یک از خانواده ها سودی از آن نبرده اند و با وجود آن هم کوچکترین تغییری در وضعیت زندانی شان داده نشده است.

خیلی از خانواده ها با بازداشت و یا احضارهای متعدد و حتی صدور حکم بازداشت دعوت به سکوت شده اند.خواهر عبدالرضا تاجیک، روزنامه نگاری که پس از انتخابات سه بار بازداشت شد و اکنون در مرخصی به سر می برد. زمانی که درباره برادر زندانی اش مصاحبه کرد به یک سال و نیم زندان محکوم شد.

خانواده زندانیان سیاسی چندی پیش در نامه ای به صادق لاریجانی، رییس قوه قضاییه با اعتراض به این روند خواستار توقف برخوردهای این چنینی با خانواده های بی گناه زندانیان حوادث پس از انتخابات شدند.

یکصد اعدام ظرف یکماه؛ پنج هزار تن دیگر در صف اعدام!

محمد مصطفايی: از طریق کسانی که در دستگاه قضایی هستند، اطلاعات موثقی دارم که بیشتر از هزار پرونده، هنوز حکم به استیذان آن‏ها داده نشده و اگر حکم به استیذان داده شود، در ماه‏های آینده اعدام خواهند شد. افراد بسیاری، بالای پنج‏هزار نفر به اعدام محکوم شده‏اند و در انتظار اجرای حکم هستند.

رادیو آلمان: فقط در عرض ۳۰ روز گذشته (۲۹ آذر تا ۲۹ دی‌ماه ۱۳۸۹)، ۹۷ نفر در ایران اعدام شده‌اند. به گزارش کمپین بین‌المللی حقوق بشر این عدد از اظهارات رسمی مسئولان قوه قضاییه استان‌های مختلف ایران در همین مدت به‌دست آمده و ممکن است "تعداد واقعی" اعدام‌ها "خیلی بیشتر" از این عدد باشد. به گزارش این کمپین عمده اعدام‌های اخیر مربوط به متهمانی بوده که مواد مخدر حمل و نگهداری می‌کرده‌اند.

در همین زمینه و به گزارش خبرگزاری مهر، امروز یک‌شنبه ۳ بهمن ۱۳۸۹ صادق آملی لاریجانی رئیس قوه قضاییه ایران خبر از "رحم نکردن" قوه قضاییه ایران نسبت به "قاچاقچیان مواد مخدر" داده و ادامه داده است: «متاسفانه ديده‌ام که برخی رسانه‌های غربی، اين اقدام قوه قضاییه را خلاف حقوق بشر قلمداد کرده‌اند. ما از حقوق بشری که طرفدار اشرار و قاچاقچيان مواد مخدر باشد تبری می‌‌جوييم.»

منظور از "تشدید برخورد" قوه قضاییه ایران با "قاچاقچیان مواد مخدر" چیست؟ چرا در عرض یک ماه حدود ۱۰۰ نفر در ایران اعدام شده‌اند؟ جواب را باید در گفته‌های روسای دادگستری شهرستان‌های ایران و همچنین سعید مرتضوی رئیس ستاد مبارزه با مواد مخدر ایران جستجو کرد. پیش‌تر و به نقل از خبرگزاری ایسنا ۱۵ دی‌ماه ۱۳۸۹فرزاد فرهادی‌راد سرپرست مجتمع مبارزه با موادمخدر دادگستری اهواز گفته بود: «بر اساس قانون جدید مبارزه با مواد مخدر، قاچاقچیان مواد مخدر صنعتی به‌ویژه شیشه اعدام می‌شوند.» به گفته معاون دادستان اهواز، بر اساس این قانون جدید تهیه و توزیع بیش از "۳۰ گرم مواد مخدر صنعتی و روان‌گردان" مجازات اعدام دارد.

حکم اعدام برای حمل ۳۰گرم حشیش

در همین زمینه محمد مصطفایی، وکیل دادگستری و عضو کمیته بین‌المللی وکلای حقوق بشر ساکن کشور نروژ معتقد است "اعدام‌های فله‌ای" در ایران دو بخش است، یک بخش مربوط به "متهمان به قتل" و دیگری مربوط به "متهمان مواد مخدر". پس چرا در یک ماه گذشته عمده اعدام‌ها از "متهمین مواد مخدر" بوده است. محمد مصطفایی در جواب این سوال چنین می‌گوید: «در حال حاظر سیاست قوه قضائیه بر این امر استوار است که پرونده‌های قتل را معلق نگه دارند و پرونده‌های مواد مخدر که مجازات اعدام در آن‌ها وجود دارد را اجرا کنند. قانون جدیدی اعلام شده و تعداد اعدام‏ها افزایش پیدا کرده است. بر مبنای این قانون کسانی که بیشتر از ۳۰ گرم مواد مخدر از نوع روان‏گردان و حشیش حمل کنند، هم‏چون کسانی که هرویین نگاه‏داری می‏کنند به مجازات اعدام محکوم خواهند شد.»

همچنین به نقل از سایت "ستاد مبارزه با مواد مخدر ایران"، بر اساس "اصلاحیه قانون مبارزه با مواد مخدر" که به تایید "آیت‌الله خامنه‌ای" رسیده و محمود احمدی‌نژاد رئیس جمهور ایران نیز آن را ابلاغ کرده است، به تمام بندهای مربوط به قوانین مجازات متهمان مواد مخدر، پس از عبارت "مواد مخدر"، عبارت روان‌گردان‌های صنعتی غیردارویی" اضافه شده است. این تغییرات پس از آن صورت گرفت که همان روزها (۱۷ دی‌ماه ۱۳۸۹) سعید مرتضوی دادستان سابق و رئیس فعلی ستاد مبارزه با مواد مخدر در گفت‌و‌گو با خبرگزاری ایسنا از "ناکارآمدی برخی قوانین" در برخورد با مجرمان مواد مخدر "گلایه" کرده و گفته بود: «پیشنهاد حکم اعدام برای قاچاقچیان ارائه شده است. در کشور چین حکم اعدام در نظر گرفته شده برای قاچاقچیان، بلافاصله اجرا می‌شود.»

متهمان مواد مخدر و حکم اعدام یک مرحله‌ای

آیا در گذشته و در ایرن سابقه داشته که فقط در عرض یک ماه حدود ۱۰۰ نفر در ایران اعدام شوند؟ محمد مصطفایی می‌گوید: «در مورد موامخدر سابقه داشته است. اعدام‌هایی به‌صورت کاملا مخفیانه انجام شده است. اولین‌بار سال گذشته به صورت فله‌ای اعدام‌هایی در زندان قزل‌حصار صورت گرفت. چون مجرمان مواد مخدر پشتیبان و مدافع خوبی ندارند، نامی از آن‌ها نمی‌توان پیدا کرد. محاکمات آن‏ها در دادگاه انقلاب صورت می‏گیرد. محاکمات به شکل یک‏مرحله‏ای است. برای کسانی که در جرایم مواد مخدر محکوم به اعدام می‏شوند، امکان تجدید‏نظرخواهی وجود ندارد. تمام این‏ها باعث می‏شود که روند رسیدگی به پرونده‏های مواد مخدر، بسیار کوتاه باشد و متهمان در بسیاری از مواقع حتی امکان داشتن وکیل را هم نداشته باشند.»

محمد مصطفایی از نمونه‌ای از اعدام‌های ماه گذشته نام می‌برد که یک نفر در شهر مشهد به اتهام "نگهداری ۳۰ گرم حشیش" اعدام شده است. او می‌گوید: «چند روز پیش در خبرها دیدم که یک نفر در شهر مشهد به اتهام حمل ۳۰ گرم حشیش اعدام شده است. در خیلی از موارد هم به همین صورت بوده است. متأسفانه کسانی که متهم به حمل و نگهداری حشیش و مواد مخدر هستند، ناشناخته‏اند و کسی نیست که پشتیبان آن‏ها باشد. در حال حاضر این سیاستی است که دستگاه قضایی اعمال کرده و به همین دلیل می‏بینیم اعدام‏هایی که در ماه‏های اخیر صورت گرفته، عمدتاً در رابطه با کسانی است که مواد مخدر حمل می‏کرده‏اند. در آینده خواهیم دید، کسانی که مرتکب قتل شده‏اند و به قصاص محکوم شده‏اند اعدام خواهند شد.»

۵۰۰۰ نفر دیگر در انتظار اعدام

چرا عمده اعدام‌های ماه گذشته در ایران مربوط به متهمان مواد مخدر و نه متهمان به قتل بوده است؟ محمد مصطفایی این امر را "سیاست قوه قضاییه ایران" می‌داند و اضافه می‌کند: «دستگاه قضایی با رهنمودهایی که از دولت و دیگر دستگاه‏های اجرایی کشور می‏گیرد، تصمیم گرفته که در یک برهه، اعدام‏ها در مورد مواد مخدر را افزایش دهد. به این گمان که دیگران را ارعاب کنند و بعد از این‏که در ارتباط با مواد مخدر عده‏ای را اعدام کردند، روی بیاورند به بحث قصاص افراد و کسانی که به اتهام قتل محکوم به قصاص شده‏اند. این سیاستی است که در حال حاضر دستگاه قضایی به‏پیش گرفته است.»

اما با اعدام ۹۷ نفر در ماه گذشته در ایران چند نفر دیگر در انتظار اعدام هستند؟ محمد مصطفایی می‌گوید: «هیچ خبرنگاری حق ورود به دادسرای امور جنایی تهران که اعدام‏ها در آن صورت می‏گیرد را ندارد، اما آمار کسانی که محکوم به اعدام هستند بسیار بالاست. به‏خصوص در مورد قتل، من از طریق کسانی که در دستگاه قضایی هستند، اطلاعات موثقی دارم که بیشتر از هزار پرونده، هنوز حکم به استیذان آن‏ها داده نشده و اگر حکم به استیذان داده شود، در ماه‏های آینده اعدام خواهند شد. افراد بسیاری، بالای پنج‏هزار نفر به اعدام محکوم شده‏اند و در انتظار اجرای حکم هستند.»

Saturday, January 22, 2011

حکم ضدبشری اعدام جعفر کاظمی و محمدعلی آقایی پای چوبۀ دار متوقف شد

روز سه شنبه زندانیان سیاسی جعفر کاظمی و محمد علی آقایی برای اجرای حکم بهسلولهای انفرادی منتقل شدند و تا پای چوبه های دار برده شدند ولی در آخرین لحظات اجرای حکم را متوقف کردند.
گزارشات حاکی از آن است که روز سه شنبه 28 دی ماه زندانیان سیاسی جعفر کاظمی و محمد علی آقایی بطور ناگهانی از بند 350 خارج و به بند 209 برده شدند و سر بازجوی اوین آخوندی بنام علوی که از شکنجه گران و تصمیم گیرندگان در باره احکام زندانیان سیاسی می باشد آنها را تحت شدیدترین فشارها قرار داد تا از آنها مصاحبۀ تلویزیونی بگیرد ولی علیرغم شکجه های روحی و جسمی از پذیرفتن مصاحبۀ تلویزیونی خوداری کردند.علوی پس از نا امید شدند از گرفتن مصاحبۀ تلویزیونی آنها را به سلولهای انفرادی برای اجرای حکم اعدام انتقال داد.


لحظاتی قبل از اذان صبح روز چهارشنبه 29 دی ماه آنها را برای اجرای حکم اعدام از سلولهای انفرادی خارج کردند و به محل اجرای حکم ضدبشری اعدام بردند . همۀ مقدمات اجرای حکم ضدبشری را آماده کرده بودند ولی حوالی ساعت 06:00 به دلایل نامشخصی از اجرای حکم صرف نظر کردند و آنها را حدود ساعت 08:00 صبح 29 دی ماه به بند 350 بازگرداندند.
هنوز اهداف این صحنه سازی نامشخص می باشد و معلوم نیست که برای تست واکنش افکار عمومی داخلی و بین المللی است و یا تحت فشار روحی قرار دادن آنها برای گرفتن مصاحبه تلویزیونی که اجرای حکم ضد بشری خود را موجه جلوه دهند.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،نسبت به خطر جدی که جان زندانیان سیاسی محکوم به اعدام را تهدید می کند هشدار می دهد.سکوت و بی عملی کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی تا به حال باعث شده است که تعداد زیادی از زندانیان سیاسی بی گناه اعدام شوند. لذا از دبیر کل سازمان ملل ،کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار انجام اقدامات عملی و فوری برای متوقف کردن کشتار زندانیان سیاسی توسط رژیم ولی فقیه در ایران است.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
02 بهمن 1389 برابر با 22 ژانویه 2011
گزارش فوق را به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
گزارشگران ویژه اعدام سازمان ملل متحد


info@hrdai.net
http://hrdai.blogspot.com
pejvak_zendanyan10@yahoo.com
pejvakzendanyan@gmail.com
Tel.:0031620720193

Wednesday, January 19, 2011

ده نفر دیگر در ایران اعدام شدند

دادسرای عمومی و انقلاب تهران اعلام کرد احکام ده نفر که در ارتباط با جرایم مواد مخدر محکوم شده بودند در زندان رجایی شهر، کرج، به اجرا گذاشته شد ...





بی بی سی: قوه قضاییه ایران از اجرای احکام اعدام ده نفر در زندان رجایی شهر کرج خبر داده است.
روز چهارشنبه، ۲۹ دیماه (۱۹ ژانویه)، پایگاه اطلاع رسانی دادسرای عمومی و انقلاب تهران با انتشار اطلاعیه ای اعلام کرد که احکام ده نفر از کسانی که در ارتباط با جرایم مواد مخدر در دادگاه های انقلاب تهران به اعدام محکوم شده بودند سحرگاه این روز در زندان رجایی شهر، کرج، به اجرا گذاشته شد.
این اطلاعیه حاوی اسامی این ده نفر و اتهام های آنان در ارتباط با حمل، نگهداری، مصرف و یا فروش مقادیری هروئین، تریاک، حشیش و کراک بوده و حاکی از آن است که برخی از متهمان، علاوه بر اعدام، به مجازات های شلاق و جریمه نقدی هم محکوم شده بودند.
دادسرای تهران در اطلاعیه خود گفته است که جلسات رسیدگی به اتهام های این افراد "با حضور نمایندگان دادستان و وکلای آنان" در شعب مختلف دادگاه های انقلاب اسلامی تهران برگزار شد اما به زمان برگزاری محاکمات اشاره ای نکرده است.
این اطلاعیه افزوده که احکام صادره از سوی دادگاه ها انقلاب "از جانب دادستانی کل کشور تنفیذ و تقاضای عفو محکومان نیز پیشتر از جانب کمیسیون عفو و بخشودگی قوه قضاییه رد شده بود" اما جزئیات بیشتری را در زمینه روند رسیدگی قضایی به این پرونده ها ارائه نداده است.
معمولا اطلاعیه های قبلی قوه قضاییه در مورد اجرای احکام اعدام بر طی مراحل مختلف قضایی، تجدید نظرخواهی و تایید دیوانعای کشور تاکید داشته است.
اطلاعیه مربوط به اعدام ده نفر در رجایی شهر در حالی انتشار می یابد که روز سه شنبه هفته گذشته هم دادسرای تهران از اعدام هفت نفر در ارتباط با جرایم مواد مخدر و یک نفر به اتهام تجاوز به عنف خبر داد.
اوایل این هفته، کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران با صدور بیانیه ای اعلام کرد که طی حدود دو هفته اول ماه ژانویه، دولت ایران دست کم چهل و هفت نفر را اعدام کرده است.
این بیانیه نسبت به "شتاب بی سابقه" اجرای احکام اعدام در ایران ابراز نگرانی کرد و گفت که شماری از این اعدام ها به "ادعای اجرای سیاست تشدید مبارزه با مواد مخدر" ارتباط داشته و سخنگوی کمپین بین المللی هم قوه قضاییه ایران را متهم کرد که با هدایت سازمان های اطلاعاتی و امنیتی به صدور و اجرای احکام اعدام مبادرت ورزیده است.
اخیرا دادستان کل جمهوری اسلامی هشدار داده بود که به منظور ریشه کن کردن قاچاق مواد مخدر در ایران، قوه قضاییه در صدد برخورد سریع و قاطعانه با متهمان جرایم مواد مخدر است که ظاهرا به معنی سختگیری دادگاه ها و گرایش بیشتر آنها به صدور احکام اعدام برای متهمان این نوع پرونده ها بوده است.
در عین حال، برخی از کارشناسان، گسترش اعتیاد در جمهوری اسلامی، به خصوص در میان جوانان، را نشانه ناکارآیی این سیاست دانسته و برخورد موثرتر با ریشه های گرایش به اعتیاد را توصیه کرده اند.
ایران، با جمعیتی حدود هفتاد میلیون نفر، از لحاظ شمار اعدام ها در جهان در رده دوم بعد از جمهوری خلق چین، با بیش از یک میلیارد و سیصد میلیون جمعیت قرار دارد و در نتیجه، به نسبت جمعیت، دارای بالاترین تعداد صدور و اجرای احکام در جهان است که انتقاد بعضی نهادهای مدافع حقوق بشر را در پی داشته است.
در جمهوری اسلامی، برای انواع مختلفی از اتهامات مانند قتل، سرقت مسلحانه، قاچاق مواد مخدر، برخی جرایم جنسی، زنای محصنه (گاه از طریق سنگسار)، مجازات اعدام پیش بینی شده، در مواردی احکام اعدام برای متهمان سیاسی تحت عنوان "محاربه و فساد در ارض" صادر و اجرا می شود، و اعدام کسانی هم که قبل از سن قانونی مرتکب جرم شده اند رواج داشته است.
برخی حقوقدانان منتقد نظام قضایی جمهوری اسلامی، نحوه رسیدگی قضایی در دادگاه های این کشور را با موازین و رویه های قضایی مورد قبول جهانی منطبق نمی دانند و علاوه بر انتقاد از احکام اعدام، روند قضایی منتهی به صدور این احکام را نیز نادرست دانسته اند.
در حال حاضر، بسیاری از کشورهای جهان مجازات اعدام را رسما لغو کرده و یا اجرای چنین احکامی را متوقف ساخته اند و در کشورهایی هم که این مجازات همچنان قانونی و رایج است، گرایش عمومی قضات حتی الامکان به اجتناب از صدور این احکام است.

Tuesday, January 18, 2011

پرونده سازی جدید و محاکمۀ زندانی سیاسی ارژنگ داودی در دادگاه انقلاب

زندانی سیاسی ارژنگ داودی در پی پرونده سازی جدید بازجویان وزارت اطلاعات علیه وی روز گذشته به دادگاه انقلاب کرج برده شد و مورد محاکمه قرار گرفت.
روز دوشنبه 27 دی ماه حوالی ساعت 09:55 زندانی سیاسی ارژنگ داودی از زندان کوهردشت کرج به شعبۀ 3 دادگاه انقلاب کرج برده شد و برای مدتی طولانی مورد محاکمه قرار گرفت. آقای داودی بر مبنی اتهامات واهی و دروغین ساخته شده توسط بازجویان وزارت اطلاعات مورد محاکمه قرار گرفت.
اتهاماتی که به زندانی سیاسی ارژنگ داودی نسبت داده شده است عبارتند از؛ تبلیغ علیه نظام ، توهین به مسئولان نظام و تشویش افکار عمومی در داخل و خارج کشور علیه نظام .


در حالی علیه زندانی سیاسی ارژنگ داودی اقدام به پرونده سازی جدید می نمایند و اتهاماتی واهی به او نسبت داده می دهند و وی را مورد محاکمه قرار می دهند که او نزدیک به 8 سال است در زندان و اسارت آنها بسر می برد و تحت شدیدترین کنترل ها و فشارهای آنها قرار دارد.
در حال حاضر چند پرونده علیه زندانی سیاسی ارژنگ داودی گشوده شده است و همچنان باز می باشند منزل شخصی وی که در پلمپ دادگاه انقلاب بود با حکم ولی فقیه علی خامنه ای به یکی از پاسداران زن سپرده شده است و همچنان در تصرف آنها می باشد.
حال سئوال از بازجویان(شکنجه گران) وزارت اطلاعات و قوۀ قضاییه ای که تحت امر بازجویان وزارت اطلاعات قرار دارد، چگونه کسی که در زندان و اسارت و تحت کنترل بسر می برد می تواند چنین اقداماتی را انجام دهد.
لازم به یادآوری است که پیش از این بازجویان وزارت اطلاعات با پرونده سازی و نسبت دادن اتهامات واهی و دروغین علیه فعال سندیکایی منصور اسالو و زندانی سیاسی منصور رادپور به ترتیب 1 و 5 سال زندان آنها را محکوم کردند.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،پرونده سازی، نسبت دادن اتهامات دروغین و مورد محاکمه قرار دادن زندانیان سیاسی که سالها است در اسارت بسر می برند را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار اقدامات عملی برای پایان دادن به سکوب زندانیان سیاسی در ایران است .
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
28 دی 1389 برابر با 18 ژانویه 2011
گزارش فوق را به سازمانهای زیر ارسال گردید:
دبیر کل سازمان ملل متحد
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل


info@hrdai.net
http://hrdai.blogspot.com
pejvak_zendanyan10@yahoo.com
pejvakzendanyan@gmail.com
Tel.:0031620720193

Monday, January 17, 2011

وکیل در زندان، موکل اعدام: جزئیات شکنجه و اقدامات خلاف "قانون" ماموران امنیتی که حسین خضری را بالای چوبه داربرد

به گزارش كمپين بين المللي حقوق بشر در ايران مقامات قوه قضاییه درحالی درباره اعدام حسین خضری سکوت کرده اند که وی درمیان بی خبری وکیل و خانواده اش به پای چوبه دار رفت. پیشتر از این یکی از وکلای او محمداولیایی فر در مصاحبه ای به صراحت از جزییات پرونده وی و روندی غیرقانونی که منجر به اعتراف گیری از وی شده بود پیشتر از این پرده برداشته بود. او به جای مجازات وی خواستار محاکمه نیروهای امنیتی خاطی در این پرونده شده بود.
آقای اولیایی فر در این مصاحبه تشریح می کند که حسین خضری موکلش «اولا شکنجه شده، دوما مورد تطمیع نیروهای امنیت و اطلاعات قرار گرفته» و تصریح می کند که «اگر به پرونده ایشان رسیدگی شود، مسلما تبرئه خواهد شد.»

سال گذشته خانم سهیلا وحدتی از فعالان حقوق بشر مصاحبه ای با محمداولیایی فر ترتیب داد که در این مصاحبه وکیل حسین خضری به شرح جزییات پرونده و بیگناهی وی می پردازد. محمداولیایی فر هم اکنون در زندان به سر می برد.

محمداولیایی فرهمچنین در این مصاحبه با اشاره به اینکه موکلش ۷۰ درصد بینایی خود را از دست داده بود و اساسا امکان اینکه بخواهد در چنین شرایطی موارد اتهامی مطرح شده به او را انجام داده باشد می گوید:
«موکل من، حسین خضری، در کودکی از تحصیل محروم شده و به اجبار فقر و فشار، کودک کار شده است. او توسط پدرش از کودکی مجبور به قالیبافی شده و بخشی از تامین معاش خانواده به عهده ی ایشان بوده است. به خاطر شرایط نامناسب کار در کارگاه قالیبافی، موکل من حدود ۷۰ درصد از بینایی خود را از دست می دهد. ایشان چندین بار فرار می کند که باز به خانه برگردانده می شود. تا اینکه گروهی به نام حزب حیات آزاد کردستان، پژاک، که با جمهوری اسلامی ایران در عناد بوده، وقتی می بینند که نوجوانی بی پناه است، او را جذب می کنند. در واقع رفتن حسین به سوی این گروه از روی عمد و آگاهی نبوده، بلکه فقط به خاطر رسیدن به رفاه نسبی بوده است.
آن گروه وقتی که می بینند حسین هیچ تخصصی ندارد، او را در بخش آموزش قرار می دهند. حسین پس از چند سال که به بلوغ فکری می رسد، تصمیم می گیرد که ازدواج کند و یک زندگی معمولی را شروع کند. و چون اقدامی علیه جمهوری اسلامی انجام نداده بوده، تصمیم می گیرد به ایران بازگردد و خودش را معرفی کند که در مراجعت به ایران دستگیر می شود. ظاهرا در آن هنگام پرونده ای مطرح بوده که متهمین پرونده را پیدا نکرده بودند. این پرونده درباره ی حمله ی گروه پژاک با آرپی جی به یک پاسگاه بوده که طی حمله چندین نفر کشته و زخمی شده بودند، ولی مهاجمین را پیدا نکرده بودند. در این هنگام، حسین خضری را دستگیر می کنند. نیروهای امنیتی به ایشان می گویند ما متهم را پیدا نکرده ایم، شما این اتهام را قبول کنید، ما قول می دهیم شما را آزاد کنیم. موکل من می گوید که ابتدا او را بسیار مورد شکنجه قرار داده اند که اقرار بگیرند. این مرحله ی اول تحقیقات بوده است. در مرحله دوم تحقیقات، با او خوشرفتاری می کنند و حتی او را به رستوران های مجلل می برند و به او غذاهای عالی میدهند که باور کند با او رفتار انسانی خواهند داشت. آنها به حسین می گویند که تو با ما همکاری کن، ما خودمان برایت عروسی می گیریم. فقط بیا در صحنه بازسازی عملیات که فیلمبرداری می شود، شرکت کن و آرپی جی را بگیر و نشان بده که پاسگاه را مورد حمله قرار داده ای.

حسین به آنها اطمینان می کند و در بازسازی صحنه ی حمله که فیلمبرداری می شود، شرکت می کند. آنها پیش از فیلمبرداری جزئیات حمله را به حسین توضیح می دهند و از او می خواهند که در هنگام فیلمبرداری در محل پاسگاه، آرپی جی را در دست بگیرد و بگوید که مثلا از این زاویه به پاسگاه نزدیک شده و این طوری حمله کرده است. حسین فریب می خورد و فیلمبرداری انجام می شود.
در ضمن، نامزد حسین را هم شناسایی می کنند و آن خانم را هم دستگیر می کنند و وعده می دهند که اگر گفته های حسین را تایید کند، برایشان جشن عروسی می گیرند.

پس از فیلمبرداری، حسین می گوید من روی قول شما حساب کردم، حالا مرا آزاد کنید! ولی به او گفته می شود که در دادگاه و در حضور قاضی هم گفته هایت را تایید کن، بعد ما آزادت می کنیم. حسین در دادگاه گفته هایش را همانطور که از او خواسته شده بوده، تایید می کند و بعد می گوید حالا مرا رها کنید! به او می گویند شما چند روزی صبر کنید. و پس از چند روز، حکم اعدام حسین صادر می شود. برای نامزد حسین هم دو سال حکم زندان صادر می شود. وقتی که حسین اعتراض می کند و می گوید که شما قول آزادی مرا داده بودید، به او می گویند که دیگر از دست ما خارج است.»

اولیایی فر همچنین می گوید که از نیروهای امنیتی و اطلاعاتی به دادسرای نیروهای انتظامی شکایت کرده بودند. او در مصاحبه خود با خانم وحدتی گفت:
« ما از نیروهای امنیتی و اطلاعاتی به دادسرای نیروهای انتظامی شکایت کرده ایم. مبنای شکایت ما این است که فردی که ۷۰ درصد بینایی خود را از دست داده است، چگونه می تواند در نیمه شب حمله نظامی کند، آن هم با آرپی جی و مسلسل!؟مشخص است که این اقرارها نتیجه ی فریب و تطمیع است. این پرونده اکنون در دست بررسی است. ما همچنین با توسل به ماده ی ۱۸ از ریاست قوه قضائیه خواسته ایم که این رای را که بر خلاف بینه شرعی صادر شده است، بشکند. و اعاده دادرسی در دیوانعالی کشور را تقاضا کرده ایم که هنوز خبری از تایید و یا نقض رای نیامده است.

موکل من اولا شکنجه شده، دوما مورد تطمیع نیروهای امنیت و اطلاعات قرار گرفته و اگر به پرونده ایشان رسیدگی شود، مسلما تبرئه خواهد شد.
نکته ی جالب اینکه ایشان اصلا در پژاک در شاخه نظامی نبوده، و در شاخه آموزشی قرار گرفته چون کار نظامی نمی توانسته انجام دهد.
موکل من با حسن نیست به ایران برگشته تا به مقامات بگوید که در سن پایین از ایران خارج شده و مرتکب جرمی نشده و آمده خودش را به مقامات معرفی کند. اما در ایران دستگیر شده است.

تشدید فشارها بر زندانیان سیاسی در زندان گوهردشت

جرس: بنا به گزارش منابع خبری و حقوق بشری، در راستای تشدید فشارها بر زندانیان سیاسی، محدودیت های اِعمال شده برای زندانیان سیاسیِ گوهردشت کرج افزایش یافته و علاوه بر محدودسازی استفاده از هواخوری و تماس تلفنی، استفاده از کتابخانه ممنوع اعلام شده و همزمان تعداد زندانیان اتاق ها، به دو برابر افزایش یافته است.

بر اساس گزارش های واصله، طی روزهای اخیر زندانیان سیاسی از هواخوری صبحگاهی ممنوع شده و روزانه فقط دو ساعت حق هواخوری دارند.

همچنین استفاده از کتابخانه زندان بطور کامل ممنوع اعلام شده و زمان تلفن های بند نیز، بدلیل افزایش ناگهانی تعداد زندانیان شدیدا محدود شده است.

این گزارش افزوده است "مسئولین زندان، در برابر هرگونه انتقاد و اعتراضی، زندانیان سیاسی را به سلول انفرادی تهدید می کنند."

همچنین آمده است از جمله فشارهای جدید، افزایش تعداد زندانیان از ۱۶ به حدود ٣۰ نفر بدون در نظر گرفتن افزایش وسایل لازم از قبیل پتو و... می باشد.

گزارش مذکور آورده است طی روزهای اخیر نیز، داود سلیمانی، عضو زندانیِ جبهه مشارکت نیز، با تفهیم اتهامات تازه ای روبرو شده است.

گفتنی است چندی پیش یکی از مقامات بهداری سازمان زندان ها، از شیوع بیماری های ویروسی و آنفلولانزای خطرناک در زندان و بی توجهی مسئولین نسبت به این مسئله خبر داده بود.

رنجنامه دو زندانی سیاسی محکوم به اعدام: شکنجه های روزمره، تهدید به تجاوز و اعترافات دیکته شده

خبرگزاری هرانا - زانیار مرادی و لقمان مرادی دو زندانی سیاسی که اخیرا از سوی شعبه 15 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به اتهام ترور پسر امام جمعه مریوان به اعدام در ملاء عام محکوم شده اند در دو رنجنامه جداگانه اتهام ترور فرزند امام جمعه را تکذیب و اعترافات تلویزیونی پخش شده از سوی صدا و سیما را بر اثر شکنجه های غیرانسانی وزارت اطلاعات قبول کرده اند.
آنها در این نامه ضمن افشای سناریوی دستگاه امنیتی و شکنجه های اعمال شده در طول دوران بازداشت اعترافات پخش شده را دیکته وزارت اطلاعات اعلام کردند.

متن نامه لقمان مرادی زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته است به شرح زیر است:

من لقمان مرادی هستم ساکن شهر مریوان که دارای سه سابقه ی سیاسی می باشم و در تاریخ 20/11/1387 توسط اداره ی اطلاعات دستگیر شدم. اتهام من "اقدام علیه امنیت ملی" و "همکاری با احزاب سیاسی" بود و در اداره ی اطلاعات پیشنهاد همکاری به من دادند و من قبول نکردم تا اینکه بعد از دو ماه در تاریخ 20/1/1388 از اداره ی اطلاعات آزاد شدم و آن ها کینه و غرض زیادی نسبت به من داشتند و به من گفتند که اگر همکاری نکنی در آینده دچار مشکل می شوی و بعد از آزادی در دادگاه انقلاب مریوان، یک سال حبس تعزیری به من دادند و من که با سند بیرون بودم، بعد از سه ماه و نیم من را در شهر مریوان دستگیر کردند و به اداره ی اطلاعات بردند و بعد از 24 ساعت بازداشت اتهام ترور به من زدند و کاغذ سفیدی را به زور به من انگشت زدند و بعد از آن من را با پابند و دستبند به بازداشتگاه اداره ی اطلاعات سنندج انتقال دادند و بعد از یک روز، با چشم بند و دستبند من را به بازجویی به زیرزمین تاریکی بردند و بازجویی را شروع کردند. در اوایل بازجویی از دوستم زانیار مرادی و پدرش اقبال مرادی، از من بازجویی می کردند و گفتند تازگی چه ارتباطی با آن ها داشته ای؟ و من گفتم هیچ ارتباطی با آقای اقبال مرادی ندارم و فقط با زانیار پسرش که یکی از دوستان نزدیک و خانوادگی من است، رابطه دارم و به شکنجه کردن من شروع کردند و در مورد احزاب سیاسی از من بازجویی می کردند تا اینکه اتهام ترور پسر امام جمعه ی شهر مریوان را به من زدند و می گفتند که با زانیار مرادی این کار را کرده ای و من چون هیچ اطلاعی از این کار نداشتم قبول نکردم ولی ان ها مدام من را شلاق می زدند و چون سابقه ی سیاسی داشتم، دست از شکنجه ی من برنمی داشتند و می گفتند برای پرونده های دیگرت زیاد شکنجه شده ای، خوب تحمل داری و تعداد بازجوهای من 6 تا 7 نفر بودند و هر چند ساعت عوض می شدند و من حق خوابیدن و غذا خوردن و استراحت کردن را هم نداشتم و از روی تاریخ صفحات بازجویی می دانستم که سه شب و سه روز است که دارند از من بازجویی می کنند و من در حال بازجویی از بی خوابی و نداشتن استراحت خوابم می برد و از حال می رفتم ولی با شلاق زدن دوباره من را بیدار می کردند. چشم هایم داشت از بی خوابی کور می شد ولی باز هیچ توجهی نمی کردند و بعد از شکنجه های فراوان به من گفتند که تو باید قبول کنی که آن ها را ترور کرده ای وگرنه به خانواده ات ضربه ی سنگینی می زنیم و خودت هم می دانی که از اینجا نمی توانی بیرون بروی و من هیچ اتهامی را قبول نکردم و بازجوها می خواستند از شکنجه های جنسی استفاده کنند و من هم به ناچار برای شکنجه هایی که می خواستند بکنند، تمام حرف های آن ها را قبول کردم و هرچه می گفتند، می نوشتم و بعد از اینکه همه ی حرف های آن را در مورد ترور نوشتم به من گفتند که تو تنها یک راه حل برای بیرون رفتن از اینجا داری و راه حل این است که به اقبال مرادی زنگ بزنی و بهش بگویی که من تیر خوردم و زخمی هستم و در مرز باشماق گیر کردم. بیا دنبالم. تا بیاید و ما هم او را ترور کنیم و بکشیم.

من را بعد از سه شب و سه روز نخوابیدن و شکنجه و بازجویی به سلول انفرادی بردند و بعد از مدتی دوباره من را به اتاق بازجویی بردند و گفتند که تمام نوشته هایت را شرح بده و ما هم فیلم برداری می کنیم که آن هم اجباری. من را به سلول بردند و نه ماه در سلولی انفرادی که هیچ گونه امکاناتی نداشت ماندم و در تاریخ 1/2/1389 مرا به زندان بردند و بعد از چند ماه دوباره من را به اطلاعات سنندج برگرداندند و به من گفتند که تو را به خانه ی امام جمعه می بریم و تو باید با آن ها حرف بزنی و من قبول نکردم و گفتند که اختیاری نیست و باید حتما قبول کنی و به اجبار و با دستبند و پابند من را به خانه ی امام جمعه بردند و حرف هایی که بهم گفته بودند زدم و اجازه ی هیچ چیز دیگری را نداشتم. دوباره به اطلاعات سنندج برگشتیم و دوباره شروع به فیلم برداری کردند و گفتند که باید بگویی که ما این کار را برای انگلیس و کومله کرده ایم ولی من قبول نکردم و گفتند که این کارها به شما ربطی ندارد و می خواهیم فقط جنگ اعصاب برایشان درست کنیم و بعد از یک ماه ما را به زندان سنندج برگرداندند تا اینکه بعد از مدتی ما را به تهران برای دادگاهی انتقال دادند و بعد از یک ماه و نیم در اطلاعات اوین، بند 209 تهران، ما را به دادگاهی بردند و در دادگاه بنا به تهدید و شکنجه های بیرحمانه ی وزارت اطلاعات سنندج و به دلیل مسمومیت هر دو نفرمان نتوانستیم هیچ گونه حرف و واقعیتی را در جلسه ی دادگاه بگوییم حتی از خود دفاع کنیم و قاضی صلواتی هر اتهامی را که می خواست به ما می زد و بعد از جلسه ی دادگاه دوباره ما را به اطلاعات اوین برگرداندند و پس از یک هفته به زندان رجایی شهر کرج انتقال دادند و حالا که در زندان هستیم و هیچ راهی جز اینکه تمام واقعیت ها را برای مردم بگوییم، چاره ی دیگری نداریم و حالا که ما قربانیان شکنجه های بیرحمانه ی اداره ی اطلاعات سنندج هستیم و تمام اتهاماتی که به ما زده اند را تکذیب می کنیم و هیچ کدا م از این اتهاماتی که به زده اند را قبول نداریم، از تمام گروه ها و سازمان های حقوق بشر تقاضا مندیم که با عاملین شکنجه های بیرحمانه ی اطلاعت سنندج طبق عدالت برخورد قانونی صورت گیرد.

از تمام دنیا به خصوص دبیرکل سازمان ملل و سازمان حقوق بشر و سازمان عفو بین الملل و کمیته ی ضد شکنجه و دیگر سازمان های ذی ربط تقاضای کمک می کنیم.

ای مردم دنیا، به خصوص مردم محترم شهر مریوان، این حرف هایی که می زنم واقعیت است و ما تمامی اتهاماتی که به ما زده اند را به شدت تکذیب می کنیم و تنها گناه ما این است که تمام زندگی خود را فدای قومیت و ملیت کرد کرده ایم . می خواهند با این اتهام ها که به ما زده اند، زیر شکنجه ی وحشیانه ی خود، دید مردم را نسبت به ما خراب کنند و تمام اعترافات و فیلم برداری هایی که از ما گرفته اند زیر شکنجه و تهدید های خانوادگی زیادی بوده و هیچ کدام از این ها واقعیت ندارد.

زندانی سیاسی لقمان مرادی

متن رنجنامه زانیار مرادی زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته است به شرح زیر است:

اینجانب زانیار مرادی فرزند اقبال مرادی ساکن شهر مریوان متولد سال 1367 و دارای یک سابقۀ سیاسی هستم. بنابه اینکه خانواده اینجانب زانیار مرادی عضو یکی از احزاب سیاسی هست و دولت جمهوری ایران با پدرم دشمنی زیادی دارد و برای ضربه زدن به پدرم اقدام به هر کاری می کند و در اسفند ماه 1387 در خاک عراق برای ترور پدرم اقدام کرد و 9 گلوله به پدرم زدند وبعد از یک ماه از بیمارستان مرخص شد و همه اش در پی آن بودند که به هر طریقی به پدرم ضربه بزنند.

تا اینکه در تاریخ 11مرداد 1388 اداره اطلاعات مریوان من را گرفت و بعد از 24 ساعت بازداشت در سلولهای انفرادی اطلاعات بدون هیچ بازجویی من را به اطلاعات سنندج منتقل کردند و در حالی که یکی از دوستانم را که با هم رابطۀ خانوادگی خیلی نزدیک داشتیم بدون اینکه من خبر داشته باشم به اطلاعات سنندج آورده بودند.

درسلول اطلاعات سنندج که تنها بودم و توالت و حمام هم در خود سلول بود و در وضعیت خیلی بدی بودم بعد از یک روز با چشم بند و دست بند و پابند من را به زیر زمین که خیلی تاریک بود بردند و بازجویی ها را شروع کردند در اوایل بازجوییها از وضعیت پدرم حرف می زدند به آنها جواب دادم که پدرم به من هیچ ربطی ندارد و آنها گفتند که تو با پدرت برای ما هیچ فرقی نداری در همان روز اول که موضوع بازجویی در مورد پدرم بود من را به یک تخت بسته بودند و با شلاق به بدنم می زدند و فحش خواهر مادری می دادند و بعد از شکنجه های زیادی که دادند و من هم بی حال شدم به داخل سلول بردند و اصلا از وضعیت شب و روز خبر نداشتم و بعد از مدتی دوباره برای بازجویی به زیر زمین بردند و موضوع اتهام های که به من زدند و تعداد بازجوهای که 4 الی 6 نفر بودند و با چشم بند بازجویی و شکنجه می کردند گفتند این افراد را تو به قتل رسانده ای اما من قبول نکردم و شکنجه را بیشتر کردند و گفتند که باید حتما قبول کنی و گرنه خانواده ات را دچار مشکل می کنی و خودت هم زیر شکنجه می میری اما باز هم قبول نکردم.

تا اینکه خواستند شکنجه های جنسی و بطور غیر انسانی استفاده کنند، یک بطری را آورده بودند و می گفتند که باید قبول کنی اگر قبول نکنی باید روی این بطری بشینی و همچنین تهدید به تجاوز جنسی می کردند و می گفتند خودت انتخاب کن یا قبول می کنی یا این آخرین راهته،من هم به ناچار قبول کردم چون نمی توانستم این نوع شکنجه ها را تحمل کنم و بشدت از ناحیۀ بیضه خونریزی و سوزش داشتم ودیگر در برابر شکنجه های بی رحمانه دوام نداشتم. حتی هیچ دکتری برای معالجۀ من نیاوردند و هنوز هم هر دوی ما مشکل داریم بعد از 18 ماه زندان و به ناچار قبول کردن اتهام ها.

دوستم لقمان مرادی که او هم 3 پروندۀ سیاسی دیگری داشت . مجبور به قبول کردن همان اتهام ها کردند با استفاده از شکنجه های بی رحمانه و غیر انسانی و تهدیدهای بیش از حد و خودشان برنامه ریزیهای همه چیز را کرده بودند که شیوۀ اعترافات را چگونه بکنیم و آن چیزی که آنها می گفتند ما باید قبول می کردیم وگرنه شکنجه های خیلی بیرحمانه ای استفاده می کردند در صفحات بازجوییها هر چیزی که می گفتند باید ما بدون اختیار امضاء می کردیم. هر چی می گفتند باید در وقت فیلم برداری تکرار می کردیم . می خواستند در مورد پدرم حرف بزنم و بگویم که پدرم در این ماجرا دست داشته است. اما من این را نگفتم و دوباره به زیر شکنجه بردند پاهایم را باز می کردند و با لگد به بیضه هایم می زدند و بعد از اینکه تمام خواسته های خودشان را برآورده کردند و هر اتهامی که خواستند با زور شکنجه و تهدید به ما بستند و گفتند بیش از یک مدت کمی شما را در زندان نگه نمی داریم.

ما را در سلول انفرادی اطلاعات سنندج به مدت 9 ماه نگه داشتند اما در 2 ماه اول که در سلول بودم از درد شکنجه ها نمی توانستم کارهای شخصی خود را انجام بدهم تا اینکه به مرور زمان کمی خوب شدم و هیچ اقدامی برای معالجه ام نکردند و بعد از 9 ماه که من ودوستم جدا از هم در سلول بودیم بدون تلفن و ملاقات به زندان مرکزی سنندج منتقل کردند و گفتند که در زندان هیچی نگویید و بعد از چند ماه آزاد می شوید و ما هم از ترس تهدیدها و شکنجه های وحشیانۀ جنسی سخت ترسیده بودیم و به هیچ قیمتی نمی خواستیم که دوباره در آن شرایط قرار بگیریم و ما به مدت 6 ماه در زندان مرکزی سنندج ماندیم و بعد از 6 ماه ما را خواستند و باز به اطلاعات بردند و خواستند که ما بگوییم که این کار را برای کومله و انگلیس کردیم ولی ما نگفتیم و خواستند در بارۀ شخصی بنام جلیل فتاحی که رابط اصلی ماجرا قرار داده بودند دوباره حرف بزنیم و آنها فیلم برداری کنند. چون جلیل فهمیده بود برایش توطئه چیده اند و جانش در خطر است به کشور انگلیس رفته و حالا در آنجا پناهنده شده و می گفتند می خواهیم برای دولت انگلیس دردسر درست بکنیم و به مدت یک ماه دیگر در سلول انفرادی اطلاعات سنندج ماندیم و گفتند چند ماه دیگر آزاد می شوید.

ما منتظر بودیم تا اینکه یک روز آمدند دنبال ما ،ما را با پابند و چشم بند و دست بند سوار ماشین کردند و در راه گفتند که به تهران می رویم برای دادگاهی و در جلسۀ دادگاه هیچ حرفی نزنید و کلیۀ اتهام ها را قبول کنید و بعد از دادگاهی آزاد می شوید.

ما را مستقیم به سلولهای انفرادی اطلاعات اوین بند 209 بردند به مدت یک ماه و نیم بدون اینکه ملاقات و تلفن داشته باشیم خانواده ام در این مدت هیچ خبری از ما نداشتند ، ما هیچکدام از بازجوها را ندیدیم. تا روز دادگاهی که در تاریخ 1 دی 89 بود در روز دادگاهی گفتند که به دادگاه می رویم و مواظب حرفهایتان باشید ما را با پابند و دست بند به دادگاه انقلاب تهران شعبۀ 15 بردند و در جلسۀ دادگاه من و دوستم به هیچ عنوان نتوانستیم حرف بزنیم چون ما را بشدت مسموم کرده بودند و قاضی که صلواتی بود اصلا نمی دانست که من زانیار هستم یا لقمان چون لقمان حکم دیگری داشت به مدت 1 سال به خاطر پرونده سیاسی که قبلا داشت.که قاضی صلواتی حکم وی را به من ابلاغ می کرد.

در جلسۀ دادگاه که امام جمعه شهر مریوان ملا مصطفی شیرزادی پدر یکی از مقتولین بود می گفت :که من از مردم می خواهم که خود را مانند این افراد به مردم بیگانه نفروشید و از قاضی می خواست ما را اعدام کنند ، امام جمعه در اوایل که پسرش را کشته بودند در بین تمام مردم گفته بود که این کار خود جمهوری اسلامی بوده و می خواست با این حرفهایی که در جلسه دادگاه می گفت تلافی هر چی که نسبت به دولت ایران گفته بود بکند.

بعد از دادگاه که هر اتهامی خواستند به ما زدند ما را به اطلاعات اوین بند 209 برگرداندند و اصلا بازجوها را ندیدیم و در اوین هم درد شکنجه هایی که در اطلاعات سنندج کرده بودند دوباره شروع شد و اما هیچ اقدامی برای معالجۀ من نکردند.بعد از یک هفته ما را به زندان رجایی شهر منتقل کردند تا اینکه در زندان رجایی شهر کرج روزنامه ها را دیدیم و دانستیم که چه نامردیهایی در حق ما کرده اند و می خواهند ما را اعدام کنند تا جنایتهای خود را بپوشانند ولی هیچ کس در شهر مریوان باور نمی کند که ما این کار را کرده ایم حتی خانوادۀ خود مقتولین که پیش مردم گفته اند که ما هنوز باور نداریم و نخواهیم داشت که کار این افراد بوده است.

و حالا که دولت ایران حکم اعدام به ما داده است هیچ راهی برای ما باقی نمانده است جز اینکه واقعیتها را برای تمام مردم دنیا بگوییم تا بی گناهی خودمان را اثبات کنیم. با وجود اینکه تمام واقعیتها را گفته ایم وزارت اطلاعات احتمالا دوباره من را به اطلاعات بازمی گرداند و دوباره دست به شکنجه های بی رحمانه و وحشیانه خودش می زند و شاید دوباره ما را مجبور به حرفهای دیگری بکنند و از تلویزیون پخش نمایند اما واقعیت این است که ما قربانی شکنجه های وحشیانه و بی رحمانۀ وزارت اطلاعات سنندج هستیم و هیچ نقشی در این اتهام هایی که به ما زده اند نداریم و حالا که وضعیت ما در شرایط سختی هست و حتی قید زندگی خودمان را زده ایم. با گفتن واقعیت برای تمامی مردم دنیا بخصوص مردم محترم شهر مریوان چند نکته ای حرف دارم:

مردم، ما بی گناه هستیم و قربانی شکنجه های بی رحمانه و غیر انسانی وزارت اطلاعات سنندج هستیم و دستی در این کار نداریم و به شدت تمام اتهام هایی که به ما زدند را تکذیب می کنیم و از تمام مردم دنیا بخصوص دبیر کل سازمان ملل ،حقوق بشر ،عفو بین الملل،کمیته ضد شکنجه و دیگر سازمانهای ذیربط تقاضای کمک داریم. وزارت اطلاعات قصد دارد تمام جنایتهایی که فرمانده لشکر سپاه پاسداران مریوان دیوا تاب که از سال 1380 تا به حال انجام داده است را به افرادی مانند ما که زندگی خود را برای دفاع از ملیت و قومیت کرد فدا کرده ایم بچسباند

و تنها گناه من این است که خانواده من سیاسی است ،از این طریق می خواهند به تمام خانواده های سیاسی ضربه بزنند و ما برای چندمین بار این حرف را میزنیم که ما زیر تهدیدها و شکنجه های وحشیانه فراوانی ما را مجبور به این اعترافات کرده اند و ما به شدت این اتهامات را تکذیب می کنیم و از گروهها و سازمانهای حقوق بشری تقاضامندیم که آمرین و عاملین اطلاعات سنندج که ما را قربانی شکنجه های بیرحمانۀخود کرده اند طبق عدالت برخورد قانونی با آنها کنند.

زندانی سیاسی زانیار مرادی

ناپدید شدن حجت عربی، فعال دانشجویی دانشگاه صنعت نفت آبادان

یکی از فعالین دانشجویی دانشکده نفت آبادان به نام حجت عربی از روز پنج شنبه بیست و سوم دی ماه، به طرز مشکوکی ناپدید گشته است.

به گزارش دانشجو نیوز، صبح همان روز مامورین امنیتی به محل سکونت وی حمله کرده و پس از تجسس منزل، کامپیوتر و لپ تاپ وی را با خود برده اند . از حوالی ظهر روز پنجشنبه هیچ اطلاعی از نامبرده در دست نیست و گوشی تلفن همراهش نیز خاموش می باشد.

آقای عربی این روز ها با حکم رئیس دانشگاه صنعت نفت از خوابگاه اخراج شده و حق ورود به دانشگاه را نیز نداشته است. همچنین کمیته انضباطی بدوی دانشگاه به بهانه بی اهمیتی همچون فعالیت در فیس بوک و بحث در کلاس انقلاب، سنگین ترین و غیر عادلانه ترین حکم ممکن را یعنی "اخراج از دانشگاه و ممنوعیت از تحصیل به مدت سه سال" برای ایشان صادر کرده است، که هم اکنون این حکم برای تأیید نهایی به وزارت علوم فرستاده شده است.

پیش از این در پاییز ۸۸ آقای عربی به خاطر فعالیت هایش در نشریه انجمن اسلامی دانشکده (واژه) یک ترم از تحصیل معلق شده بود. این دانشجوی ستاره دار که از تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد نیز بازنگاه داشته شده است، این روزها صرفاً سرگرم به پایان رساندن دروس خود در ترم آخر دوره کارشناسی بود که ناگهان با این حکم عجیب کمیته انضباطی مواجه گشت و ناچار شد به شهر خود بازگردد.

وی زمانی که برای تحویل گرفتن وسایل خود از خوابگاه به آبادان باز می گردد، به طریقی که اشاره شد، ناپدید گشته و به احتمال قریب به یقین توسط یکی از نهاد های امنیتی بازداشت شده است. هم اکنون خانواده و دوستان وی به شدت نگران وضعیت سلامت، احوال و شرایط ایشان می باشند و در بی خبری مطلق به سر می برند.

Thursday, January 13, 2011

Union of Persian Students and
Human Rights Activists in Exile

اتحاد دانشجویان ایرانی و
فعالان حقوق بشر در تبعید
16 Azar - 1 Bahman – 2 Ordibehesht - 18 Tir – 25 Khordad
1332 1340 1359 1378 1388




زندان تجاوز اعدام کافی نیست؟
بیش از سی سال است که هم میهنانمان گریزان در حال ترک کردن میهن هستند و هر روز خبر کشته شدن و یا غرق شدن ایرانیان در آبهای کشور یونان و یا استرالیا قلب هر انسانی را به درد می آورد .
پناهجویان ایرانی که برای نجات جانشان مجبور به ترک ایران می شوند و به کشورهای همسایه پناهنده می شوند باید چه کاری را انجام بدهند تا به دست قاچاقچیان نیفتند ویا در آبها غرق نشوند ومورد هزاران بلای خانمان سوزی که در راه های غیر قانونی پیش می آید نیفتند .
بسیاری از ایرانیان پناهجو قبل از این اقدام در سازمان کمیسریای عالی پناهندگان نام نویسی میکنند و برای گرفتن پناهندگی سیاسی و یا اجتماعی روز ها و سال ها را با بد ترین شرایط زندگی در انتظار جوابی از سوی سازمان کمیسریای عالی پناهندگان هستند.
بسیاری از این پناهجویان که شناخته شده هستند و دارای سوابق سیاسی و مورد تائید سازمان های سیاسی و حقوق بشری هستند در بیشتر موارد مورد کم محلی از سوی سازمان کمیسریای عالی پناهندگان قرار می گیرند که این بی توجهی یوان نسبت به پناهجویان
کار را به جایی می رسانند که باعث تحصن پناهجویان در مقابل سازمان یوان می شود .
محمد غمری طبرسی یکی از ان ایرانیان آزدیخواه است که به همراه خانوادهاش و طفل نوزادش روز هاست در مقابل سازمان یوان اربیل عراق در هوای سرد زمستان بدون هیچ گونه امکانات زندگی در حالی که همسرش به شدت بیمار شده دست به تحصن زده و با بی توجهی سازمان یوان مواجه شده .
محمد به همراه خانوادهاش در شرایط بسیار بدی بسر می برند و هر آن ممکن است یکی از اعظای خانوادهاش را از دست بدهد و آن وقت پیام های من و شما دردی را تسکین نخواهد داد .
پس هم میهن گرامی قبل از اینکه دیر شود فقط با فرستادن یک ایمیل شرایط بحرانی آنان را به گوش سازمان یوان در اربیل عراق برسانید.
با احترام مهدی حویزی


Mehdi Hoveizy
Director of Union of Persian Students

http://uofsahrauofsahra.blogspot.com/
uofsahra_sahra@yahoo.com

Please Email this letter to the following organizations
Mr. Charles Lynch, UN Representative in Arbil, Iraq (lynchc@unhcr.org)
KSAIFI@unhcr.org Protection Officer Arbil Iraq
For resettlement matters kindly contact Emmanuelle Mitte, Senior Regional Legal Advisor - mitte@unhcr.org

abdullah@unhcr.org Mr. Hawre Abdollah

baban@unhcr.org Ms Lana Baban Amman
ennis@unhcr.org Carolyn Ennis
elhajj@unhcr.org Ms Darine El hajj
- United Nations High Commissioner for Refugees
usawa@unhcr.org


- Humane Rights Watch
hrwpress@hrw.org

Monday, January 10, 2011

عدم درمان زندانیان سیاسی وانتقال زندانیان مبتلا به ویروس آنفلوانزا به سلولهای انفرادی

زندانیان سیاسی و عادی که در شرایط حاد جسمی بسر می برند و نیاز مبرم به درمان دارند از درمان جدی آنها خوداری می شود و زندانیان که مبتلا به علائم ویروس آنفلوانزا هستند به سلولهای انفرادی بند 5 منتقل می شوند.
زندانیان سیاسی که از ناراحتیهای حاد جسمی رنج می برند و نیاز مبرم و فوری به بستری شدن در بیمارستانهای خارج از زندان را دارند از درمان آنها ممانعت بعمل می آید. از طرفی پزشکانی که در بهداری زندان مشغول به کار هستند اجازه توضیح علائم بیماری را به بیمار نمی دهند و همچنین معاینات اولیه برای تشخیص بیماری بیماران صورت نمی گیرد واز قبل نسخه هایی که داروی مسکن در آن نوشته شده است را به بیماران تجویز می کنند.بیماریهای که اکثر زندانیان به آن مبتلا هستند بیماریهای قلبی،تنفسی، فشار خون ،دیسک کمر ،پوستی و سایر بیماریها می باشند که باید توسط پزشک متخصص و در بیمارستانهای خارج از زندان مورد رسید گی قرار گیرد که چنین اقدامی تا به حال صورت نگرفته است.


اکثر پزشکانی که در بهداری زندان مشغول بکار هستند از افراد سهمیه ای بسیج و سپاه می باشند و بعضی از آنها هنوز در دانشگاه ها مشغول به تحصیل هستند. اکثر آنها فاقد تجربه و تخصص کافی هستند. نسبت به تعهدات حرفه ای و تخصصی خود پای بند نیستند و با زندانیان برخوردی توهین آمیز دارند.به زندانیانی که ناراحتی خود را بیان کنند این پاسخ به آنها داده می شود که تو نمی توانی برای ما تعیین تکلیف کنی.این پزشکان در مدت زمان بسیار کوتاهی ده ها نفر را مورد معاینه قرار می دهند و برای همۀ آنها قرصهای مسکن تجویز می نمایند.
در حال حاضر تعداد زیادی از زندانیان سیاسی با ناراحتیهای حاد جسمی مواجه هستند که در اینجا به بعضی از آنها اشاره می شود.
1- زندانی سیاسی کیوان صمیمی مدیر مسئول هفته نامه نامه می باشد که از ناراحتیهایی مانند فشار خون ،دیسک کمر و بیماریهای دیگر رنج می برد ومی بایست در بیمارستانهای بیرون از زندان تحت درمان قرار گیرد ولی از درمان او در خارج از زندان ممانعت می کنند.
2- زندانی سیاسی جعفر اقدامی دچار ناراحتی حاد پوستی است و باید زیر نظر پزشک متخصص پوست قرار گیرد و همچنین باید داروهای خاصی مصرف نماید تا از گسترش این بیماری جلوگیری شود.وقتی که به فردی بنام دکتر محمد رحمتی رودسری در بهداری زندان مراجعه می کند و بیماری خود را تشریح می نماید و خواستار نوعی داروکه همیشه مصرف می کند می شود با برخوردهای تحقیرآمیز و توهین آمیز این فرد مواجه می شود و به آقای اقدامی می گویید شما نمی توانید برای من تعیین تکلیف کنید.
3- زندانی سیاسی ماشالله (حمید) حائری که از ناراحتیهای حاد قلبی و تنفسی رنج می برد و در 4 رگ او استند نصب شده است. او باید بطور مستمر زیر نظر پزشک متخصص قرار گیرد ولی چند ماهی است که از درمان محروم است .
4- رضا شریفی بوکانی از ناراحتی حاد تنفسی رنج می برد و شبها قادر به خوابیدن نیست ولی او را مورد درمان جدی قرار نمی دهند
رئیس بهداری زندان فردی بنام رجبی است که با زندانیان سیاسی و عادی برخوردی توهین آمیز دارد و رفتار و برخورد او با زندانیان بیمار غیر انسانی است.افرادی دیگری تحت عنوان پزشک به نام عظیمی،شاهین مقصودی و محمد رحمتی رودسری رفتارهای مشابهی با زندانیان بیمار دارند.
از طرفی دیگر پس از شیوع آنفلوانزای احتمالا خوکی در زندان گوهردشت که همچنان تعداد زیادی از زندانیان به این ویروس مبتلا هستند. بیماران را به سلولهای انفرادی بند 5 منتقل می کنند و از مدتی پیش کسانی که با علائم آنفلوانزا برای درمان به بهداری مراجع می کنند آنها را به سلولهای انفرادی منتقل می کنند. این مسئله باعث شده است که زندانیان بیماردیگر جهت درمان به بهداری مراجعه نکنند و در شرایط سخت بیماری خود بسر برند.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،عدم درمان زندانیان سیاسی که در شرایط حاد جسمی بسر می برند و همچنین انتقال بیماران مبتلا به آنفلوانزا به سلولهای انفرادی را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار اقدامات عملی برای پایان دادن به جنایت علیه بشریت در ایران است.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
20 دی 1389 برابر با 10 ژانویه 2011
گزارش فوق را به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل


info@hrdai.net
http://hrdai.blogspot.com
pejvak_zendanyan10@yahoo.com
pejvakzendanyan@gmail.com
Tel.:0031620720193

Sunday, January 9, 2011

پناهجویان ایرانی در ترکیه عراق ویونان چشم به راه یاری رسانی شما هستند


با آن دسته از هم میهنانی که چون از این مشکل‌ها ندارند و یا آنان که چون خرشان از پل

گذشته و در این سوی آبها ، ساحل امن نشینی را تجربه می‌‌کنند عرضی ندارم ، شما عزیزان و گرامیان چیپس‌های ترد و خوشمزه تان را بخورید ، پس از هر بار سر کشیدن آبجو‌ی خنک و با بی‌ میلی این تصاویر که گاهی از طریق ایمیل می‌رسد را پاک کنید .

اما آن دسته از هم میهنانی که تا لنز دوربین یا میکروفن میبینند سر جایشان جا به جا نمیشوند و مرتب پشت کورش و داریوش سنگر نمیگیرند ، از شما می‌خواهم به این تصویر خوب نگاه کنید ، این یک بانوی ایرانیست همسر یک زندانی سیاسی ، زنی‌ که زندگی‌ اش در راستای‌ یک آرمان دستخوش ناملایمات فراوان شده است

آیا من و شما از حال این بانوی ایرانی‌ ، این ناموس من و تو با خبر هستیم ؟ آیا میدانیم که که این زن ایرانی‌ حدود سه ماه است با شوهر و فرزند نوجوان خود در برابر دفتر سازمان ملل در اربیل عراق در چادری محقّر زندگی‌ می‌کند و در حل تحصّن است ؟ پس از سال‌ها محنت در ایران و سال‌ها و بار‌ها که منتظر آزادی شوهر خود از زندان‌ها ی حکومت اسلامی بوده است ، آیا میدانیم که سال هاست در پی‌ فرار شوهرش به عراق و درخواست پناهندگی از سازمان ملل ، در حال انتظاری بی‌ پایان و تا این لحظه بی‌ توفیق بوده است ؟ آیا این تصویر به ما تلنگر نمیزند ؟ ما را به خود نمی‌‌آورد ؟ . از شما از هر جای این جهان پهناور که هستید تقاضا دارم با ارسال یک ایمیل یا فاکس به دفتر سازمان ملل در عراق یا ژنو تقاضا کنید به کار این هم میهنان گرفتارمان در آنجا رسیدگی کنند .



پاینده ایران
علی‌ عالم زاده
MR:CHARLES LYNCH, UN REPRESENTATIVE IN ARBIL, IRAQ lynchc@unhcr.org
KSAIFI@UNHCR.ORG PROTECTION OFFICER ARBIL IRAQ
For resettlement matters kindly contact Emmanuelle Mitte senior Regional Legal Advisor Mitte@unhcr.org
Abdullah@unhcr.org Mr. Hawre Abdullah
baban@unhcr.org Ms Lana Baban Amman
ennis@unhcr.org Carolyn Ennis
elhajj@unhcr.org Ms Darine E1 hajj
United Nations High Commissioner For Refugees
usawa@unhcr.org
Hummane Rights Watch hrwpress@hrw.org

Saturday, January 8, 2011

پرونده نازنین خسروانی به دادگاه انقلاب تهران ارسال شد

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: پرونده نازنین خسروانی روزنامه نگار محبوس در زندان اوین تهران، که آبان ماه سال جاری و بدون اعلام هنچگونه اتهامی بازداشت شده بود، پس از دو ماه بازداشت موقت روز گذشته به دادگاه انقلاب تهران ارسال شد.

مادر این روزنامه نگار زندانی در گفتگویی با کلمه با بیان این مطلب گفت: «روزسه شنبه چهاردهم دی ماه به دادگاه انقلاب مراجعه کردیم که گفتند پرونده هنوز اینجا نیامده و ما بی اطلاعیم اما چهارشنبه که دوباره به دادسرای اوین رفتیم مسئول مربوطه به ما گفت پرونده اش امروز صبح با پیک ویژه به دادگاه انقلاب ارسال شده است. نمی دانم این به معنای در جریان قرار گرفتن پرونده است یا خیر به هر حال امیدوارم زودتر با تبدیل قرار بازداشت به وثیقه نازنین آزادشود.»

وی همچنین در مورد وضعیت روحی و جسمی نازنین خسروانی نیز کفت که به علت تعلل مسئولان این زندان در رسانده داروهای قلب این روزنامه نگار دربند، طی دوماه اخیر وی دوبار به بهداری زندان اوین منتقل گردیده است.

اعظم افشاریان با اشاره به اتمام بازجویی های نازنین خسروانی و عدم دسترسی وکیل مدافع وی به پرونده، در مورد پیگیری وضعیت فرزندش اضافه کرد: «در شرایط فعلی و با توجه به تمام شدن بازجویی های نازنین باید قرار بازداشت لغو می شد. این انتظاری است که ما داریم. یعنی از زمان اتمام بازجویی های نازنین، عملا نگهداری او در زندان و بی دلیل معنایی ندارد و در این مرحله باید امکان آزادی او مهیا باشد. ما واقعا نمی فهمیم دلیل نگهداری او به این شکل در زندان برای چیست. او بلاتکلیف در سلولش رها شده و مسوولان حاضر نیستند تکلیفش را مشخص کنند و متاسفانه تا امروز وکیل نازنین هم به پرونده دسترسی نداشته است.»

تائید حکم یک سال حبس تعزیری قطعی احسان مهرابی در دادگاه تجدید نظر

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: حکم یک سال حبس تعزیری احسان مهرابی، روزنامه نگار دربند که پیشتر و به اتهام «تبلیغ علیه نظام» توسط شعبه 28 دادگاه انقلاب صادر گردیده بود، عینا مورد تائید شعبه 36 دادگاه تجدیدنظر استان تهران قرار گرفت.

به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، پیش از این شعبه 28 دادگاه انقلاب به ریاست مقیسه، این روزنامه نگار را به اتهام «تبلیغ علیه نظام» از طریق «گفت‌وگو با بی بی سی و رادیو فردا» به یک سال حبس تعزیری محکوم کرده بود. این حکم با درخواست وکیل احسان مهرابی به دادگاه تجدیدنظر رفت که تایید شد و هم اکنون قطعی به‌شمار می‌رود.

مهرابی که در پی وقایع سال گذشته بازداشت گردیده بود پس گذراندن سه ماه در بندهای 209 و 240 اوین با سپردن وثیقه‌ 50 میلیون تومانی آزاد شد، خبرنگار پارلمانی روزنامه‌های اعتماد ملی و فرهیختگان بوده است. مهرابی روز 18 بهمن ماه سال گذشته بازداشت و بعد از نزديك به سه ماه با تودیع وثیقه از زندان اوين آزاد شد.

بیانیه سه تشکل کارگری در اعتراض به اجرای حکم زندان رضا رخشان

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: سه تشکل کارگری ایران، با صدور بیانیه ای ضمن محکوم کردن اجرای حکم ناعادلانه زندان رضا رخشان، خواستار لغو احکام صادره برای همه فعالین کارگری و آزادی همه کارگران زندانی گردیدند.

«رضا رخشان رئیس هیئت مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه در تاریخ 13دیماه 1389 جهت اجرای حکم شش ماه زندان که توسط شعبه 13 دادگاه تجدید نظر صادر شده بود به زندان منتقل شد.

در پرونده که موجب صدور حکم شده بود در دادگاه بدوی نامبرده از تمامی اتهامات تبرئه شده بود ولی با اعتراض نماینده دادستان و رسیدگی در دادگاه تجدید نظر ایشان به اتهام نشرکاذیب و تشویش اذهان عمومی به شش ماه زندان محکوم شده است.

جای کارگران در زندان نیست

رضا رخشان رئیس هیئت مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه در تاریخ 13 دیماه 1389 جهت اجرای حکم شش ماه زندان که توسط شعبه 13 دادگاه تجدید نظر صادر شده بود به زندان منتقل شد.

در پرونده که موجب صدور حکم شده بود در دادگاه بدوی نامبرده از تمامی اتهامات تبرئه شده بود ولی با اعتراض نماینده دادستان و رسیدگی در دادگاه تجدید نظر ایشان به اتهام نشرکاذیب وتشویش اذهان عمومی به شش ماه زندان محکوم شده است.

ما اجرای حکم زندان برای رئیس هیئت مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه را محکوم می کنیم و خواهان لغو احکام صادره برای همه فعالین کارگری و آزادی همه کارگران زندانی می باشیم می باشیم.»

با امید به گسترش صلح و عدالت در همه جهان

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه

سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه

هیئت موسس بازگشایی سندیکای فلز کار و مکانیک

15 دیماه 1389

شعار نویسی و آخرین وضعیت امنیتی داشگاه آزاد تهران جنوب

با نزدیک شدن به ایام امتحانات پایان ترم، دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب اقدام به شعار نویسی بر روی تخته ها و دیوار های دانشکده فنی این دانشگاه کردند.

بنا به گزارش ارسالی به دانشجو نیوز، در این شعار ها و نوشته ها دانشجویان خواستار آزادی همکلاسی های در بند خود شده اند. "آگاهی بخشی،رسالت دانشجو"، "تهران جنوبی ها را آزاد کنید"، "هم کلاسی های ما را آزاد کنید"، "دانشجوی زندانی آزاد باید گردد" و نام دانشجویانی که هم اکنون احکام قضایی دارند و یا در زندان هستند از جمله شعار ها و نوشته هایی هست که بر در و دیوار و تخته ی کلاس ها به چشم می خورد.

گفتنی است دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب یکی از فعالترین و پیشروترین دانشگاه های کشور در اعتراض به تقلب صورت گرفته در انتخابات و وقایع رخ داده پس از آن بوده است که امتحانات آن نیز به تعویق افتاد. سه شنبه پنجم آبان و سه شنبه بارانی دوازدهم آبان ماه، شانزدهم آذر و سه شنبه بیست و چهارم آذر ماه سال تحصیلی گذشته چهار تجمع اعتراضی با شکوه در این دانشگاه برگزار شد. همچنین در دی ماه سال گذشته نیز دانشجویان این دانشگاه به منظور گرامیداشت مرجع فقید "آیت الله حسینعلی منتظری" مراسم یادبودی برگزار کردند.

شعار نویسی دانشجویان در حالی صورت می گیرد که فضای این دانشگاه و به خصوص دانشکده فنی به شدت امنیتی می باشد و مسؤولین این واحد دانشگاهی افرادی را برای پاک سازی این شعارها استخدام نموده اند و برای ارعاب و ایجاد ترس در بین دانشجویان بارها اقدام به صدور و نصب اطلاعیه های تهدید آمیز نموده اند.

لازم به ذکر است که "محمد خوش نیت" رییس حراست دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب که پیش از این ریاست حراست واحد شهر ری را بر عهده داشت و با پرونده سازی برای بسیاری از دانشجویان در آن واحد به دلایل واهی از جمله: رنگ مانتو و داشتن لاک ناخن برای دانشجویان دختر، و نا متعارف بودن مدل موی سر و مدل ریش برای دانشجویان پسر به طور مستقیم موجب محرومیت از تحصیل تعدادی از دانشجویان در واحد شهر ری شده بود؛ به منظور کنترل اعتراضات گسترده دانشجویی در واحد تهران جنوب از اواخر تابستان امسال و پیش از آغاز سال تحصیلی جدید به این سمت منصوب شد. "مجاور" نیز که ریاست قبلی حراست واحد تهران جنوب را بر عهده داشت هم اکنون ریاست حراست واحد علوم تحقیقات را بر عهده دارد. محمد خوش نیت بارها با تماس با دانشجویان و خانواده ایشان اقدام به تهدید دانشجویان نموده است. از جمله سوابق دیگر محمد خوش نیت در واحد شهر ری می توان به پرونده سازی و دادن گزارش های خلاف واقع علیه "مهدی خدایی" فعال حقوق بشر و از فعالان دانشجویی دانشگاه آزاد و همکاری تنگاتنگ با نیروهای امنیتی و اطلاعاتی اشاره کرد. مهدی خدایی دانشجوی دانشگاه آزاد واحد شهر ری برای بار دوم در یازده اسفند ماه سال گذشته بازداشت شد.

"ایرجی" رییس حراست دانشکده فنی این دانشگاه که قبلا از کارمندان قسمت اداری _ مالی دانشگاه بوده است و در آنجا نیز با نهاد های امنیتی و اطلاعاتی همکاری داشته است بارها دانشجویان و به خصوص دانشجویان رشته معدن را تهدید و برای ایشان پرونده سازی نموده است. ایرجی به همراه رییس خود خوش نیت با همکاری با نهاد های امنیتی و وزارت اطلاعات اقدام به پرونده سازی و ایجاد فضای امنیتی در واحد تهران جنوب نموده اند.

"قدرت الله مرادی" رییس انتظامات دانشکده فنی نیز که برادرش از بازجویان وزارت اطلاعات می باشد و همچنین منزلش در نزدیکی دانشکده فنی نیز قرار دارد پس از اعتراضات دانشجویی پاییز سال گذشته از آغاز زمستان به ریاست انتظامات دانشکده فنی گماشته شد. قدرت الله مرادی که سابقه بسیجی فعال نیز دارد جایگزین "رستم زاده" می شود که پیش از او در این سمت قرار داشت تا همکاری بیشتری با بسیج دانشجویی و سایر نهادهای نظامی و امنیتی صورت پذیرد. با روی کار آمدن مرادی در مورد نحوه پوشش دختران دانشجو سختگیری بیشتری اعمال می شود که دانشجویان علت اصلی آن را سیاست های امنیتی و خفقان آور محمد خوش نیت می دانند.

نیرو های بسیجی از دیگر عوامل سرکوب دانشجویان می باشند. بسیج دانشکده فنی این دانشگاه موسوم به بسیج "شهید چمران" همکاری نزدیکی با قرار گاه ثارالله و اطلاعات سپاه دارد و بسیار پر کار می باشد به نحوی که تا کنون با تغذیه از بودجه های کلان اقدام به بر پایی سخنرانی با حضور چهره های افراطی حامی دولت از جمله: قاسم روانبخش، محمود عباس زاده مشکینی، حسین الله کرم، مهدی طائب نموده است.احسان یزدانی با آغاز سال تحصیلی جدید به فرماندهی بسیج دانشکده فنی پس از مهدی راهی رسیده است. بسیج دانشکده فنی تا کنون چند بار اقدام به سوء استفاده از عقاید دانشجویان نموده است که از آن جمله می توان به پاره شدن عکس امام خمینی(آیت الله خمینی) و توزیع خود کاری با محوریت محو اسرائیل اشاره کرد. همچنین در تجمعات سال گذشته نیرو های بسیج اقدام به فیلمبرداری از دانشجویان می نمودند.

گفتنی است: علی ملیحی، میلاد اسدی، حسن اسدی زید آبادی، مهدی خدایی، حسین رونقی، فرزاد اسلامی، عادل محمدحسینی از دانشجویان دانشگاه آزاد هستند که هم اکنون در زندان به سر می برند. از این بین عادل محمدحسینی و فرزاد اسلامی همچنان در انفرادی های مخوف بند دو_الف سپاه در زندان اوین و زیر شدیدترین بازجویی ها به سر می برند

محسن پزشکپور، رهبر و بنیانگذار حزب «پان ایرانیست»، روز پنج شنبه ۱۶ دی ماه ۱۳۸۹ درگذشت. وی از مخالفان جدایی بحرین از ایران بود.

محسن پزشکپور، رهبر و بنیانگذار حزب «پان ایرانیست»، روز پنج شنبه ۱۶ دی ماه در سن ۸۳ درگذشت.

وی از مخالفان جدایی بحرین از ایران بود و نطق او در مجلس در 1349 در آستانه این جدایی تاریخی شده است. او در آستانه انقلاب نیز در نطقی در مجلس از قانون اساسی دفاع کرد و به خودکامگی تاخت که موجب شد رئیس مجلس صحن مجلس را به اعتراض ترک کند.

پزشکپور که حقوقدان و وکیل دادگستری بود، همراه با داریوش فروهر در سال ۱۳۲۷ حزب ملت ایران را تشکیل داد. در سال ۱۳۳۰ پزشکپور از حزب ملت ایران که طرفدار جبهه ملی بود جدا شد و حزب پان ایرانیست را به طرفداری از سلطنت تشکیل داد.

پس از دستگیری اعضای این حزب در سالهای بعد از انقلاب و اعدام یکی از چهره های شاخص آن، کادر مرکزی حزب پان‌ایرانیست در سال ۱۳۵۹ به برون مرز انتقال یافت، و لیکن محسن پزشکپور در سال ۱۳۷۰ به ایران بازگشت و کوششهای خود را از سرگرفت.

در بهمن ۱۳۷۶با ایجاد فضای باز سیاسی، کنگره هفتم حزب تشکیل شد و در سال ۱۳۸۱ کنگره نهم حزب برگزار گردید و اعضای شورای مرکزی برای مدت سه سال انتخاب شدند. اما با به قدرت رسیدن محمود احمدی نژاد در سال ۱۳۸۴، کنگره دهم حزب با حمله ماموران وزارت اطلاعات ناکام ماند و متعاقبا تعدادی از اعضا با احکام بازداشت و حبسهای طویل المدت مواجه شدند
.

نوری زاد در بند دو الف سپاه نگهداری می شود

خبر انتقال و نگهداری محمد نوری زاد در خانه ی امن تکذیب شد.

به گزارش کلمه، محمد نوری زاد که اخیرا در خبری آمده بود به خانه ی امن منتقل شده، همچنان در زندان اوین و دربند دوالف که متعلق به سپاه است نگهداری میشود.

سایت رسمی نوری زاد که گاه نوشت های وی در آن ثبت می شود نوشته است: طبق آخرین اخبار واصله، در هفته ی های پیشین، ملاقات خانواده با این آزاده ی دربند، در زندان اوین و در بند دوالف صورت گرفته است و خبر انتقال به خانه ی امن از جانب خانواده ی جناب نوری زاد تکذیب می گردد.

محمد نوریزاد ظهر عاشورا بر اثر اعتصاب غذای خشک که در اعتراض به وضع موجود کرده بود به بیمارستان منتقل شده و تا چند روز بستری بوده است. حال وی هم اکنون پس از دیدار با خانواده اش بهتر توصیف شده است.

آکسیون عفو بین الملل علیه خطر اعدام زهرا بهرامی هلندی ایرانی تبار




شهرزاد نیوز: سخنگوی عفو بین الملل در هلند در مصاحبه با رسانه های عمومی این کشور اعلام کرد که آکسیونی در اعتراض به خطر اعدام زهرا بهرامی برگزار خواهد شد. در این آکسیون علاقمندان با نوشتن کارت پستال و ارسال به مقامات ایرانی خواهان آزادی زهرا بهرامی می شوند.

زهرا بهرامی که سال گذشته به ایران سفر کرده بود، دستگیر شده و تا کنون تلاش های دیپلماتیک و اقدامات اعتراضی سازمان های مدافع حقوق بشر به نتیجه ای نرسیده است.

اخیرا فعالین دمکراسی و حقوق بشر، خبر صدور حکم اعدام زهرا بهرامی را در دادگاهی در تهران اعلام کرده اند. این حکم تا به حال در رسانه های رسمی ایران که در مواردی احکام اعدام را منتشر می کنند، منتشر نشده است.

از جمله اتهاماتی که به زهرا بهرامی زده شده است قاچاق مواد مخدر و همکاری با یکی از جریانات سلطنت طلب است.

یوری روزنتال، وزیر امور خارجه هلند، از سفیر ایران در هلند خواسته است تا اطلاعاتی از وضعیت پرونده زهرا بهرامی بدهد. وی همچنین گفته است ایران به سفارت هلند در ایران اجازه شرکت در دادگاه زهرا بهرامی را نداده است.

چندی پیش یکی از خبرنگاران برنامه خبری "نیوز اور" (ساعت خبر) در تلویزیون سراسری هلند در مصاحبه ای با احمدی نژاد در مورد وضعیت پرونده زهرا بهرامی سوال کرده بود. احمدی نژاد در پاسخ، با اشاره به این که ایران تابعیت دوگانه را برای ایرانیان به رسمیت نمی شناسد، گفته بود که هلند نباید در امور داخلی ایران شرکت کند.

رییس پلیس امنیت عمومی تهران : هر نوع مهمانی مختلط جرم است

ایسنا: رییس پلیس امنیت عمومی تهران بزرگ با اعلام اینکه برگزاری هر نوع مهمانی مختلط جرم است، گفت: پلیس با این‌گونه مجالس برخورد می‌کند.

سرهنگ علیرضا محرابی با اعلام متلاشی شدن پنج پارتی در شمال شهر تهران در روزهای اخیر، اظهار کرد: بررسی‌ها در رابطه با این پرونده‌ از سوی مرجع قضایی در حال انجام است.

وی درباره برخورد پلیس با مهمانی‌های شبانه هم اظهار کرد: هر نوع مهمانی مختلط جرم است و پلیس با این‌گونه مجالس که در آن حد و حدود شرعی را رعایت نمی‌کنند، برخورد خواهد کرد.

محرابی ادامه داد: مردم می‌توانند چنین موضوعاتی را با پلیس 110 در میان بگذارند.

بازجویی و تحت فشار قرار دادن زندانی سیاسی زهرا بهرامی برای اعتراف در دادگاه انقلاب

بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" زندانی سیاسی زهرا بهرامی شهروند ایرانی –هلندی تحت فشار شدید بازجویان وزارت اطلاعات و رشته احمدی معاون دادستان تهران برای اعتراف در دادگاه مبنی بر نگهداری و فروش مواد مخدر قرار دارد.
زندانی سیاسی زهرا بهرامی یکی از زنان دستگیر شده اعتراضات گسترده عاشورای سال گذشته می باشد که تقریبا بطور روزانه برای بازجویی برده می شود. او توسط بازجویانی که پیش از این وی را تحت شکنجه های جسمی و روحی وادار به اعتراف به داشتن مواد مخدر نمودند مورد بازجویی طولانی و فشار روحی قرار می دهند. بازجویان از او می خواهند که در مقابل صلواتی قاضی فرمایشی اعتراف به نگهداری و فروش مواد مخدر کند در غیر این صورت کاری خواهند کرد که حکم اعدام وی به اجرا در آید.این بازجویها از مدتی پیش آغاز شده است و همچنان ادامه دارد.
لازم به یاداوری زندانی سیاسی زهرا بهرامی 46 ساله شهروند ایرانی –هلندی برای دیدار با فرزندش به ایران مسافرت کرد و در جریان اعتراضات گسترده و خونین مردم ایران در روز عاشورا دستگیر شد.
صلواتی قاضی فرمایشی، هفته گذشته او را به اعدام محکوم کرد..صلواتی قرار است جلسۀ دوم دادگاه که رسیدگی به اتهامات سیاسی خانم بهرامی است ویکی از اتهامات او محاربه است رسیدگی نماید . صلواتی پیشا پیش به خانوادۀ بهرامی اعلام کرده است که حکم اعدام دیگری برای او صادر خواهد کرد.خانم بهرامی در حال حاضر در بند زنان زندان اوین زندانی است.

محرومیت ۷ ماهه خانواده عبدالله مومنی از ملاقات حضوری با وی

به گزارش رهانا مؤمنی که نامه‌اش به رهبری در رابطه با نحوه‌ی بازجویی‌ها و شکنجه‌هایش برای اعتراف گیری بی جواب مانده و از طرف دادستان محکوم به “سیاه‌نمایی” شده و گویا در حال گذراندن مراحل تنبیهی است.

لازم به ذکر است فرزندان وی به دلیل اشتغال به تحصیل نمی توانند در ساعات ملاقات کابینی پدرشان را ببیند.عبدالله مومنی، سخنگوی پیشین سازمان ادوار تحکیم وحدت و مسئول ستاد انتخاباتی شهروند آزاد مهدی کروبی در انتخابات خرداد ۱۳۸۸ چندی پیش طی نامه ای از زندان اوین خطاب به رهبر جمهوری اسلامی، از شکنجه‌های شدیدی که بازجویان بر وی روا داشتند تا اعترافات اجباری از او بگیرند سخن گفت و محاکمه اش را نمایشی توصیف کرده است.

عبدالله مومنی یک هفته پس از انتخابات سال گذشته در تهران دستگیر شد. او در دادگاه بدوی به اتهام اجماع و تبانی با هدف اقدام علیه امنیت کشور و فعالیت تبلیغی علیه نظام به شش سال حبس تعزیری و دو سال حبس تعلیقی محکوم شد. این محکومیت وی سپس به ۴ سال و ۱۱ ماه حبس تعزیری تقلیل پیدا کرد

اجراي حكم شلاق يك كيف‌قاپ در ميدان مركزي انديمشك

دادستان عمومي و انقلاب انديمشك از اجراي حكم شلاق براي يكي از كيف‌قاپ‌هاي اين شهرستان خبر داد.

به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، علي غياثوند با بيان اين مطلب، اظهار كرد: به دنبال گزارش‌هاي رسيده مبني بر اين ‌كه فردي به نام «ب- ز» از طريق كيف‌قاپي اقدام به ناامني در مركز شهر مي‌كند، موضوع پيگيري و متهم پس از شناسايي دستگير شد.

وي ادامه داد: پس از اقرار متهم به جرايم ارتكابي، كيفرخواست براي وي صادر و پرونده به دادگاه ارسال شد.

دادگاه فرد مذكور را به سه سال حبس و تحمل 74 ضربه شلاق در ملاءعام محكوم كرده بود.

غياثوند خبر داد كه حكم شلاق اين فرد در ميدان مركزي شهر انديمشك به اجرا درآمد.

مسيحيان برگشته از اسلام در ايران به کليساهای زير زمينی متوسل شده اند

صدای آمریکا: وال استريت جرنال زير عنوان "ايران مسيحيان را با موجی از دستگيری ها هدف گرفته است" می نويسد مقامات ايرانی دهها مسيحی را در دو هفته پس از کريسمس، در جريان جديد ترين چالش درگيرجوامع کوچک اما پويای مسيحی خاورميانه، دستگير کرده اند.

بنظر می رسد دستگيری ها در گوشه وکنار ايران متوجه افراد برگشته از اسلام، و يا کسانی است که ديگران را به برگشتن از اسلام ترغيب می کنند - اعمالی که در قوانين اسلامی ارتداد شناخته می شود، و در ايران با مجازات مرگ روبروست.

مرتضی تمدن استاندارتهران گفته است دراين دستگيری ها مسيحيان ارمنی يا کاتوليک هدف نبوده اند - که بخش اعظم جمعيت کوچک مسيحی ايران را تشکيل می دهند، بلکه به گفته او مسيحيان تبشيری هدف قرار گرفته اند، که در ديگر مناطق خاورميانه نيز به دردسر افتاده اند.

آژانس خبری مسيحيان ايرانی - تشکيلاتی از مسيحيان بشارتی مستقر در تورنتو که ناشرخبرهای مربوط به مسيحيان در ايران، افغانستان و تاجيکستان است - می گويد در دستگيری های اخير افرادی هدف قرار گرفته اند که از اسلام به مسيحيت گرويده اند، و يا سعی کرده اند چنين زمينه ای را برای ديگران فراهم کنند.

سامان کامور مدير اين آژانس می گويد کنجکاوی و علاقه به مسيحيت در ميان مسلمانان ايرانی رو به افزايش است.
اما در ايران نشر کتاب های انجيلی و برگزاری مراسم مذهبی مسيحيان به زبان فارسی ممنوع است، و حضور مسلمانان در مراسم مذهبی کليساها نيزمجاز نيست. به عنوان مثال در حالی که مسيحيان ارمنی می توانند در مراسم مذهبی کليساهای ارمنی شرکت کنند، فارسی زبانان مجبورند سراغ تشکيلاتی زير زمينی بروند که برای ايرانيان مسيحی شده مراسم مذهبی برپا می کنند.

وزير اطلاعات ايران در ماه اکتبر گفته است ماموران او صد ها گروه کليسائی زير زمينی، از جمله دويست گروه زير زمينی را در شهرمذهبی مشهد کشف کرده اند. آيت الله علی خامنه ای رهبر ارشد نيز در يک سخنرانی درهمان ماه اکتبر گفت دشمنان ايران پشت سر کليساهای زير زمينی هستند.

آقای کامور می گويد از هنگامی که مقامات چنين نظراتی را ارائه دادند، فشار بر جامعه ما نيز بيشتر و شکلی سازمان يافته تر پيدا کرده است.

سرکوبی ها در ايران با موجی نامرتبط با حملات اخير عليه مسيحيان در خاورميانه مصادف شده است که حملات به مسيحيان در عراق و مصر نمونه های بارز آن است.
بعضی از مسيحيان در کليساهای با سابقه تر در خاورميانه، از جمله در مصر و عراق، مسيحيان بشارتی را به تلاش هائی غير ضروری و منجر به تشنج و اختلافات مذهبی به سبب ترغيب به گرويدن به مسيحت متهم می کنند.

مسيحيان بشارتی چنين اتهامی را رد می کنند، و از جمله نمايندگان آنها در مصر می گويند سعی شان صرفا متوجه تبليغ برای جان بخشيدن به جامعه مسيحيان آن کشور است.

افزایش نگرانیها نسبت به وضعیت حسین خضری

افزایش نگرانیها نسبت به وضعیت حسین خضری

خبرگزاری هرانا - نگرانی ها نسبت به وضعیت حسین خضری، زندانی سیاسی محکوم به اعدام، پس از آخرین ملاقات با خانوده اش تشدید شده است.

بنا بر گزارش ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز گذشته مورخ پانزدهم دی ماه، خانواده ی این زندانی سیاسی موفق به ملاقات با وی در زندان مرکزی ارومیه شده اند.

برادر حسین خضری ضمن اعلام این مطلب به گزارشگر هرانا گفت: روز گذشته مسئولان فضای ملاقات را طوری تدارک دیده بودند که گویی آخرین ملاقات ما با حسین هست. آن ها حتی گفتند که ما حسین را به مکان دیگری منتقل می کنیم و شما دیگر او را نخواهید دید.

وی می گوید که گویا حسین طی روزهای اخیر در قرنطینه ی زندان مرکزی ارومیه، محبوس بوده است.

خانواده ی خضری پس از این ملاقات از سرنوشت و محل نگهداری فرزند دربندشان کاملا بی اطلاع هستند و مسئولان در برابر پیگیری های ایشان هیچ جواب قانع کننده ای نمی دهند.

برادر این زندانی محکوم به اعدام احتمال می دهد که مسئولان وی را به "تهران" منتقل کرده باشند.

حسین خضری، یکشنبه شب، مورخ دوازدهم دی ماه توسط ماموران وزارت اطلاعات از بند 12 زندان مرکزی ارومیه به مکان نامعلومی منتقل شده بود.

با توجه به تایید حکم اعدام این زندانی سیاسی کرد و ارجاع پرونده به اجرای احکام، خطر اجرای حکم جان وی را به شدت تهدید می کند.

شایان ذکر است که چهار تن از زندانیان سیاسی محبوس در بند 12 زندان مرکزی ارومیه به نام های حبيب‌الله گلپری‌پور، حسين ميرزايی، علی‌احمد سليمان و احمد تموئی در پی اعتراض به انتقال ناگهانی حسین خضری به قرنطینه ی زندان منتقل شده اند.

ادامه اذیت و آزار بهائیان در شهر ساری

کمیته گزارشگران حقوق بشر - درحالی که امید قنبری، شهروند بهایی ساکن ساری همچنان در بازداشت به سر می‌برد، نهادهای امنیتی با مراجعه به منزل پدری وی، «قصد بازداشت خواهر او را داشته‌اند.»

به گزارش منابع آگاه، روز شنبه هفته جاری، چندتن با مراجعه به منزل خانواده قنبری، بدون داشتن «حکم بازداشت و ابلاغیه کتبی» قصد بازداشت خواهر وی، پرنیا قنبری را داشته‌اند اما تا این لحظه، پرنیا قنبری خود را به نهادهای امنیتی معرفی نکرده و بازداشت نشده است.

این درحالی است که خانواده قنبری در روزهای گذشته، بارها با مراجعه به دادگاه انقلاب خواستار رسیدگی به وضعیت پرونده‌ی امید قنبری و ملاقات با بازپرس پرونده شده‌اند اما هیچ‌گونه جوابی دریافت نکردند چرا که به گفته مسئولان «بازپرس پرونده در مرخصی به‌سر می‌برد.»

روز ۱۸ آذرماه، افرادی که خود را مامور وزارت اطلاعات معرفی کردند، با مراجعه به محل کار امید قنبری در ساری، وی را بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کردند. در چندماه گذشته، این شهروند بهایی بارها از سوی نهادهای امنیتی احضار شده و مورد تهدید قرار گرفته بود.

سرنوشت نامعلوم یک استاد دانشگاه در قزوین

سایت به‌یانی: رضا ایزدی فارغ التحصیل و محقق دانشگاه آزاد قزوین و استاد دانشگاه غیرانتفاعی غزالی مدتی است که ناپدید شده و تا کنون خبری از ایشان در دست نیست.

البته آقای رضا ایزدی سال گذشته نیز پس از اجتماعات 16 آذر 88 در تهران بازداشت و مدتی را در زندان اوین در بند 209 در بازداشت به سر برده است که با قید وثیقه از زندان آزاد شده بود.

شایان ذکر است که اخیرا، فشارهای رژیم ایران بر قشر دانشجو و استادان دانشگاه بعد از وقایع انتخابات ریاست جمهوری گذشته که با تقلب گسترده رژیم همراه بود، دوچندان شده است.

وضعیت وخیم زندانی محکوم به اعدام در زندان سقز

کمپین حمایت از زندانیان سیاسی و مدنی

وضعیت وخیم رشید آخ کندی زندانی محکوم به اعدام در زندان سقز

رشید آخ کندی زندانی سیاسی محکوم به اعدام در شرایط امنیتی خاص و تحمیلی مسئولین
زندان قرار گرفته به طوری که از درمان بیماری این زندانی و ملاقات با خانواده
جلوگیری می شود.
رشید آخ کندی که به اتهام محاربه در دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شده
از ملاقات با خانواده اش محروم شده است و علی رغم بیماری های مختلف مسئولین
زندان سقز از درمان این زندانی جلوگیری میکنند.
رشید آخ کندی از ناحیه چشم احساس
درد میکند و کلیه های وی نیز عفونت کرده است و تا کنون هیچ مداوایی برای درمان
بیماری های این زندانی لحاظ نشده است.

افزایش فشارها علیه زندانیان سیاسی در زندان قم

بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" زندانی سیاسی جلال نبوی در میان زندانیان عادی و خطرناک زندان قم قرار دارد که به تحریک بازجویان وزارت اطلاعات او را مورد اذیت و آزار قرار می دهند و تهدید به قتل می کنند.
این زندانی سیاسی 29 ساله در جریان اعتراضات سال گذشته دستگیر و ابتدا به بند 240 و سپس به بند 350 زندان اوین انتقال داده شد و بیش از 6 ماه در آنجا در بازداشت بسر برد. او در دادگاه انقلاب قم محل سکونتش مورد محاکمه قرار گرفت و به 4 سل زندان محکوم شد.
زندانی سیاسی سید جلال نبوی پس از محکومیت به زندان مرکزی قم منتقل شد و در میان زندانیان عادی و خطرناک قرار داده شد. بازجویان وزارت اطلاعات زندانیان عادی و خطرناک را علیه این زندانی سیاسی تحریک می کنند تا او را مورد اذیت وآزار قرار دهند و همچنین وی را تهدید به قتل کرده اند.
از طرفی دیگر مادر زندانی سیاسی سید جلال نبوی در جریان اعتراضات سال گذشته دستگیر و از آن زمان تاکنون در زندان مرکزی قم در بازداشت بسر می برد. او در شرایط سخت ،طاقت فرسا و غیر انسانی نگهداری می شود.
باز جویان وزارت اطلاعات پدر این زندانی سیاسی را تحت فشارها و تهدیدات خود قرار داده اند تا در رابطه با وضعیت و شرایط همسر و فرزندش را با سازمانهای حقوق بشری و رسانه ها اظهار نظری نکند در غیر این صورت او را هم بازداشت خواهند کرد.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،دستگیری ،صدور احکام سنگین و تحت فشار قرار دادن اعضای زندانی این خانواده را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار اقدامات عملی برای پایان دادن به جنایت علیه بشریت در رژیم ولی فقیه علی خامنه ای در ایران است.

17 دی 1389 برابر با 07 ژانویه 2011
گزارش فوق را به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
گزارشگران ویژه دستگیری خودسرانه و شکنجه سازمان ملل متحد

یک سال حبس قطعی برای یک روزنامه نگار

کمیته گزارشگران حقوق بشر- شعبه 36 دادگاه تجدیدنظر استان تهران، حکم یک سال حبس تعزیری احسان مهرابی، روزنامه‌نگار بازداشت شده در وقایع سال گذشته را تایید کرد.

پیش از این شبعه 28 دادگاه انقلاب به ریاست مقیسه، این روزنامه نگار را به اتهام «تبلیغ علیه نظام» از طریق «گفت‌وگو با بی بی سی و رادیو فردا» به یک سال حبس تعزیری محکوم کرده بود. این حکم با درخواست وکیل احسان مهرابی به دادگاه تجدیدنظر رفت که تایید شد و هم اکنون قطعی به‌شمار می‌رود.

مهرابی که پس گذراندن سه ماه در بندهای 209 و 240 اوین با سپردن وثیقه‌ 50 میلیون تومانی آزاد شد، خبرنگار پارلمانی روزنامه‌های اعتماد ملی و فرهیختگان بوده است. مهرابی روز 18 بهمن ماه سال گذشته بازداشت و بعد از نزديك به سه ماه با تودیع وثیقه از زندان اوين آزاد شد.

بازداشت یک عضو کانون صنفی معلمان شهرکرد

خبرگزاری هرانا - نبی‌الله باستان فارسانی از فعالان کانون صنفی معلمان شهرکرد روز گذشته در راه بازگشت از مدرسه بازداشت شد.

به گزارش جرس، سه روز پیش از بخش اجرای احکام شهرستان فارسان با وی تماس گرفته شده و از او خواسته‌اند تا خود را برای اجرای حکم به زندان معرفی کند، اما وی با بیان این که حکم را عادلانه نمی‌داند اظهار داشته است که اگر قصد انتقال او را به زندان دارند می‌توانند برای بازداشت بیایند، اما او خودش را معرفی نخواهد کرد.

در پی این اظهارات ماموران امنیتی روز گذشته در راه مدرسه این دبیر ادبیات را بازداشت و به زندان فرخ شهر برده‌اند و امروز نیز فرزندانش‌ توانسته‌اند لوازم شخصی او را به زندان تحویل دهند.

نبی الله باستان فارسانی از فعالان کانون صنفی معلمان شهرکرد است چندی پیش به دیل بیماری در بیمارستان بستری بود. در فروردین 87 باستان در دادگاه به تحمل یک سال حبس تعزیری محکوم شد. این حکم در دادگاه تجدید نظر و دیوانعالی کشور تایید و هفته گذشته از طرف دایره اجرای احکام به وی ابلاغ شد.

اعتصاب غذای چهار تن از زندانیان زندان ارومیه

خبرگزاری هرانا - حبيب‌الله گلپری‌پور، حسين ميرزايی، علی‌احمد سليمان و احمد تموئی؛ سه تن از زندانیان محبوس در زندان مرکزی ارومیه، دست به اعتصاب غذا زده اند.

بنا بر اطلاع گزارشگران ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، چهار تن از زندانیان سیاسی محبوس در زندان مرکزی ارومیه، پس از انتقال به سلول انفرادی از روز چهارشنبه پانزدهم دی ماه در اعتصاب غذا به سر می برند.

گزارش ها پیش تر حاکی از آن بود که حبيب‌الله گلپری‌پور، حسين ميرزايی، علی‌احمد سليمان و احمد تموئی به قرنطینه ی زندان ارومیه منتقل شده اند.

گفته می شود که مسئولان زندان به دلیل اعتراض این زندانیان به انتقال ناگهانی حسین خضری، زندانی محکوم به اعدامی که اجرای حکم به شدت جان وی را تهدید می کند، ایشان را به سلول انفرادی منتقل نموده اند.

يادآور می‌گردد که حبيب‌الله گلپری‌پور به اتهام همکاری با احزاب مخالف به اعدام، حسين ميرزايی به اتهام عضويت در احزاب مخالف به دو سال حبس، علی‌احمد سليمان بلاتکليف و احمد تموئی نيز به اتهام ارتباط با يکی از احزاب کُردی به پانزده سال زندان محکوم شده‌اند.

Wednesday, January 5, 2011

یکی دیگر از زنان دستگیرشده روزعاشورا توسط صلواتی به اعدام محکوم شد


روز یکشنبه 12 دی ماه قاضی فرمایشی صلواتی حکم ضدبشری اعدام را علیه زندانی سیاسی زهرا بهرامی از زنان دستگیر شده روز عاشورا و شهروند ایرانی – هلندی به وکیل وی خانم ژینوس شریف رازی ابلاغ نمود.صلواتی وکیل خانم بهرامی را تهدید نمود و به او هشدار داد که از مصاحبه کردن با رسانه های و داشتن ارتباط با سفارت هلند در ایران پرهیز کند در غیر اینصورت با تبعات آن مواجه خواهد شد.صلواتی در ادامۀ تهدیدات خود خطاب به خانم شریف رازی گفت :که صدور حکم اعدام را به به خانم بهرامی و خانواده اش اعلام نکند و فقط به آنها بگوید که حکمی علیه او صادر شده است.صلواتی همچنین دستور مصادره تمامی اموال خانم بهرامی مانند منزل شخصی،ماشین ، پول نقد و سایر اموال وی را صادر نمود.


حکم صادر شده اعدام تنها مربوط به یکی از اتهامات نسبت داده شد و دروغین حمل و فروش مواد مخدر می باشد که در 16 آذر ماه مورد محاکمه قرار گرفت. خانم بهرامی در دادگاه این اتهام را رد کرد و به صلواتی گفت که او تحت شکنجه های جسمی و روحی بازجویان وزارت اطلاعات وادار به اعتراف شده است.این حکم غیر قابل تجدید نظر می باشد و پس از تایید محسنی اژه ای دادستان کل قابل اجرا می باشد.

قرار است در جلسۀ دوم دادگاه که تا 2 ماه دیگر برگزار می شود به اتهامات سیاسی خانم بهرامی رسیدگی شود. یکی از اتهامات سیاسی خانم بهرامی محاربه است و به گفتۀ صلواتی مجددا حکم اعدام برای او صادر خواهد کرد.

قاضی فرمایشی صلواتی خواست بازجویان وزارت اطلاعات و همکاران سابق خود را بر آورده می کند و او تابه حال علیه چندین زندانی سیاسی حکم اعدام صادر کرده است که تعدادی از این احکام به اجرا در آمده است و آخرین آن، به اجرا در آوردن حکم ضد بشری اعدام علیه شهید راه آزادی مردم ایران علی صارمی بود.صلواتی یکی از جنایتکاران علیه بشریت می باشد که باید تحت تعقیب و مورد محاکمه در دادگاه های بین المللی قرار گیرد.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،صدور حکم اعدام توسط قاضی فرمایشی و از جنایتکاران علیه بشریت علیه زندانی سیاسی زهرا بهرامی از دستگیر شدگان روز عاشورا را محکوم می کند و از دبیر کل، کمیسر عالی حقوق بشر،گزارشگران ویژه زنان و اعدام سازمان ملل و سایر مراجع بین المللی خواستار ارجاع پرونده جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه علی خامنه ای به شورای امنیت سازمان ملل جهت گرفتن تصمیمات لازم اجرا می باشد.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران

15 دی 1389 برابر با 05 ژانویه 2011

گزارش فوق را به سازمانهای زیر ارسال گردید:

وزارت امور خارجه هلند

کمیساریای عالی حقوق بشر

کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا

سازمان عفو بین الملل

گزارشگران ویژه زنان و اعدام سازمان ملل متحد



info@hrdai.net

http://hrdai.blogspot.com

pejvak_zendanyan10@yahoo.com

pejvakzendanyan@gmail.com

Tel.:0031620720193

تشدید فشارهای امنیتی بر هواداران آقای بروجردی در شهر تهران


فشارهای امنیتی بر هواداران آقای بروجردی در شهر تهران شدت بیشتری به خود گرفته است. ایجاد رعب، تهدید، کنترل ترددها، خطوط اینترنتی و تلفنی منازل از آن جمله است.

یکی از هواداران آقای بروجردی که خود ساکن شهر تهران است، اذعان میدارد : "اخیرا کلیه خطوط تلفنی و اینترنتی هواداران شناخته شده آقای بروجردی تحت کنترل قرار گرفته است. شدت فشارها به گونه ای است که بارها به منازل تماس میگیرند و ما را نسبت به انتشار اخبار مربوط به آقای بروجردی و هواداران بازداشتی ایشان تهدید میکنند."


خبرها حاکی است که بازتاب اخبار مربوطه در درون و برون مرز و حمایتهای بین المللی از این زندانی دگر اندیش، بر شدت نگرانی عوامل رژیم افزوده است. تنگ تر نمودن حلقه امنیتی بر مدافعان اندیشه های مترقیانه آقای بروجردی، بر این مدعی صحه می گذارد.

لازم به ذکر است، بانوان دکتر رویا عراقی، مریم عظیمی، طیبه حسینی، نرگس غفارزاده و مهندس محمد رضا صادقی و محمد مهمان نواز که در شامگاه 17 آبان و 15 آذر 1389 بازداشت شده اند، تحت شکنجه قرار گرفته اند؛ بگونه ای که احتمال آسیب دیدگی نخاعی مهندس محمد رضا صادقی شدت بیشتری به خود گرفته است.

تشکل هواداران آقای بروجردی جهت نجات جان این زندانیان عقیدتی، از کلیه سازمانهای حقوق بشری، نهادهای بین المللی و فعالان آزاده، مصرانه طلب استمداد می نماید.



تشکل هوداران آقای بروجردی

14 دی 1389



info@hrdai.net

http://hrdai.blogspot.com

pejvak_zendanyan10@yahoo.com

pejvakzendanyan@gmail.com

Tel.:0031620720193

Monday, January 3, 2011

رئیس پلیس امنیت اخلاقی ناجا: برای تعیین مصادیق،‌عكس زنان بدحجاب به گشت‌ها ابلاغ شده است


رئیس پلیس موسوم به "امنیت اخلاقی ناجا"، در پاسخ به سوال خبرنگاران درباره ون‌های سفیدی كه تحت عنوان "پلیس امنیت اخلاقی" در سطح شهر هستند، گفت: "این ون‌ها در واقع همان گشت‌های ارشاد هستند كه نام آنها تغییر یافته است كه در سراسر كشور مانند قبل اما با نام جدید كار خودرا ادامه می‌دهند. "

این مقام ارشد انتظامی بدون اشاره به گسترش ناامنی و رشد باندهای تبه کار و متجاوز به حقوق شهروندان، از دغدغه نیروی انتظامی در پوشش و حجاب شهروندان خبر داده و ضمن ادعای اینکه "آرایش مبتذل، شال نازك و چکمه و ... به حقوق شهروندان توهین می کند"، گفت "افرادی كه به صورت مانكن‌گونه و با نوعی پوشش و حالت خاصی آرایش برای مقاصدی ویژه در سطح خیابان ظاهر شوند به مقرهای انتظامی هدایت می‌شوند و در صورت لزوم در مواردی از آنها عكس می‌گیریم و برای تعیین مصادیق نیز،‌ عكس زنان بدحجاب به گشت‌ها ابلاغ گردیده و خواهد شد."

به گزارش ایلنا، سردار پاسدار احمد روزبهانی، با اشاره به اینكه نام این گشت‌ها در سال ٨۶ به این دلیل كه آغاز به كار آنها بوده و در كلمه "ارشاد" ماموریت آنها مشخص بود، گشت ارشاد نام گذاشته شدند، اما اكنون همه مردم قانون را می‌دانند و به همین دلیل نام آن تغییر یافت و گروه‌های دیگری بودند می‌خواستند در این رابطه فرهنگسازی كنند و مردم را ارشاد كنند كه به این دلیل نام آن تغییر كرد.

او با ادعای اینكه هیچ برخوردی توهین‌آمیز نخواهد بود گفت: هدف این نیست و تنها در صورت لزوم افراد را به مقرها ارجاع داده و در موارد بسیار اندك از آنها عكس می‌گیریم، دربرخورد با متخلفین هم حقوق شهروندی را رعایت می‌كنیم.

این مقام ارشد انتظامی، بدون اشاره به شیوع و گسترش ناامنی های اجتماعی و گزارش های متعدد خبری و شهروندان از بی عملیِ نیروی انتظامی در مواجهه با تجاوز به امنیت شهروندان، درباره ماموریت گشت امنیت اخلاقی مدعی شد: برخورد با اراذل و اوباش، برخورد با مزاحمت‌های خیابانی، آلودگی صوتی و موارد اخلاقی كه در سطح خیابان دیده شود از ماموریت‌های این گشت است.

او با اشاره به اینكه بحث بد پوششی افراد نیز ازجمله ماموریت‌هایی است كه گشت امنیت اخلاقی با آن برخورد می‌كند گفت: افرادی كه به صورت مانكن‌گونه وبا نوع پوشش و نوع آرایش برای مقاصد خاص در سطح خیابان ظاهر می‌شوند به مقر هدایت می‌شوند و با مشاورین ما صحبت می‌كنند و با خانواده آنها تماس حاصل می‌شود كه اغلب خانواده‌ها از وضعیت پوشش فرزندان خود در خارج از خانه خبر ندارند زیرا این افراد پس از اینكه از خانه خارج می‌شوند نوع پوشش و نوع آرایش خود را دراولین فرصت تغییر می‌دهند.

سردار روزبهانی در پاسخ به سوال خبرنگاران درباره مصادیق بد پوششی گفت: ما جزییات این طرح را به ماموران ابلاغ كرده‌ایم و حتی عكس‌هایی در اختیار افراد قرار داده است كه نمونه بدحجابی است نه اینكه هر كسی را یك ذره از مویش پیدا باشد به‌عنوان بدحجاب بگیریم.

او با تاكید بر اینكه نمی‌توان گفت، هركه بی‌حجاب است بی‌عفت هم است گفت: درراستای این گشت با زنان خیابانی نیز برخورد می‌شود.

او در پاسخ به این سوال که درباره اینكه تعیین پوشش افراد می‌تواند نقص حقوق شهروندی باشد گفت: حقوق شهروندی هیچ وقت به معنی قانون‌شكنی نیست و اتفاقا یعنی اجرای صحیح قانون و اگر قانون درست اجرا شود هرگز حقوق شهروندی پایمال نمی‌شود.

او تاكیدكرد: آیا كسی با آرایش مبتذل و یك شال نازك، مانتوی چسبان كوتاه و شلوار استرج و بوت در خیابان حاضر می‌شود به حقوق شهروندی توهین نكرده است.

او در ادامه درباره تفاوت‌های بین گشت ارشاد و پلیس امنیت اخلاقی گفت: پس از تغییر نام این گشت تلاش شده است تا نواقص گذشته برطرف شود.

او با اشاره به اینكه شاید پلیس در تمام عملیات موفق نبوده و درباره آموزش مامورانی كه در پلیس امنیت اخلاقی فعالیت می‌كنند گفت: كشور به چند منطقه تبدیل شده است و در پنج استان با حضور سرگروه‌های تیم‌های پلیس امنیت اخلاقی آن استان و استان‌های همجوار كلاسهایی تشكیل می‌شود كه به جز آموزش‌های كلی جزء‌ترین آموزش‌ها نیز به آنها داده می‌شود از ارائه عكس‌های مصادق بد پوششی گرفته تا آموزش چگونگی نوشتن گزارش وآموزش چگونگی برخورد با مجرمین.

او با اشاره به اینكه در سطح كشور ده‌ها هزار نیرو در پلیس امنیت اخلاقی مشغول هستند، گفت: در فصل بهار و تابستان بیش از ٧٠ هزار نیرو به این پلیس اضافه می‌شود كه به این افراد آموزش‌های لازم داده شده و روی آنها نظارت و كنترل وجود دارد كه اگر نظارت‌های ستادی وجود نداشت باید روزانه شاهد هزاران درگیری بودیم و به خاطر همین آموزش‌هاست كه برخوردهایی مانند سال‌های پیش تكرار نمی‌شود.

او با اشاره به اینكه در سال‌های ٨٨ و ٨٩ آمار كشف باندهای فساد ٣٠ الی ٣۵ درصد افزایش داشته است گفت: منظور از باندهای فساد عده‌ای هستند كه خانه‌های فساد را تشكیل می‌دهند و یا افرادی كه پارتی‌های دوره‌ای برگزار می‌كنند كه حتی در مواردی از آنها برای آن پارتی‌ها به صورت اینترنتی تا سقف سی هزار تومان بلیط می‌فروختند كه با كار اطلاعاتی محل آنها شناسایی شد و آنها دستگیر شدند.

این مقام انتظامی در رابطه با بحث اراذل و اوباش ادعا کرد: عملكرد پلیس در این باره بسیار مقتدرانه بوده است به طوری كه در حال حاضر كسی جرات قمه‌كشی یا چاقو‌كشی در خیابان‌ها را ندارد.

رئیس پلیس امنیت اخلاقی ناجا با اشاره به ماموریت گشت امنیت اخلاقی دربرخورد با زنان آسیب دیده گفت: این زن‌ها تحویل مقامات قضایی می‌شوند اما در جلساتی كه با متولیان آنها یعنی وزارت كشور، بهزیستی، ستاد مبارزه مواد مخدر و پلیس برگزار شد، مصوب شد كه مكان‌هایی برای این افراد پیش‌بینی شود كه در آن به اینها كمك شود.

او افزود: در این مراكز زنان باید بتوانند روز و شب را بگذرانند و با مشاوره‌های مرتب به زندگی عادی برگردند، برای آنها كار پیش‌بینی شود و به آغوش خانواده باز گردند كه قرار است این مراكز تا چند ماه آینده افتتاح شود.

روزبهانی درباره نگاه پلیس به این افراد گفت: پلیس به‌عنوان مجری قانون بررسی می‌كند كه آیااین زن‌ها محتاج نان شب هستند یا خیر در واقع بعضی از این افراد احتیاجی به خود فروشی ندارند و در بهترین جای تهران بهترین ماشین را دارند و در واقع مجرم هستند اما برخی از آنها واقعا نیازمندند وبرای گذران زندگی خودفروشی می‌كنند كه باید دست آنها را گرفت.

موارد مورد ادعای رئیس پلیس امنیت اخلاقی ناجا در حالیست که طی سالهای اخیر، در جریان طرحهای مورد اجرای نیروهای انتظامی در زمینه برخورد با پوشش مردم و روابط جوانان، برخوردهای تند و خشونت باری صورت گرفته و به ضرب و شتم و بازداشت و تحقیر شهروندان کشیده شده است.

منبع : جرس
http://www.rahesabz.net/story/30280/