Pages

Wednesday, May 26, 2010

سخنی با جنبش دانشجویی: ابتکار در مبارزه مدنی، استمرار در راه دموکراسی بیانیه جمعی از فعالان دانشجویی خارج شده از کشور (خاشاک) بیش از یک دهه است که نسل


بیانیه جمعی از فعالان دانشجویی خارج شده از کشور (خاشاک)
بیش از یک دهه است که نسل جدید فعالان جنبش دانشجویی ایران هدف برخورد دستگاه های سرکوبگر امنیتی و قضایی بوده است، نسلی که با بازخوانی انتقادی میراث دو دهه مبارزه مسلحانه نسل پیش از خود، با الهام گرفتن از جنبش های اصلاحی و مبارزات بدون خشونت کوشید بر ویرانه‌های برجامانده از نزاع های خونین دهه 60، آکادمی آزاد و جامعه باز را بنا کند. این آن تجربه‌ی مشترکی است که ما امضا کنندگان این نامه‌ را به هم متصل می کند، نسلی از فعالین جنبش دانشجویی که اینک به اختیار یا به اجبار ، از سر اضطرار یا به قصد اندوختن دانش و تجربه در خارج از کشور به سر می بریم.
بهانه‌ی این مکتوب حکم عمیقا ناعادلانه‌ی صادر شده برای بهاره هدایت، میلاد اسدی و مجید توکلی است. این حکم تنها حکم ناعادلانه یک سال اخیر، یک دهه اخیر و نیم قرن اخیر علیه جنبش دانشجویی نیست. این حکم حتی ناعادلانه ترین حکم صادر شده در نوع خود هم نیست. بسیارند دیگرانی که بیش از بهاره و میلاد و مجید مورد ظلم و ستم حکومت های استبدادی در ایران واقع شده اند، از شبنم مددزاده و مجید دری و پیمان عارف و علی بیکس و ضیا نبوی و شیوا نظرآهاری و مهدیه گلرو و محمد پورعبدالله تا زندانیان همچنان دربند مانده‌ کوی دانشگاه همچون بهروز جاوید تهرانی. از دانشجویان شناخته شده تا دانشجویان گمنامی که در زندان های جمهوری اسلامی مورد ظلم و ستم قرار گرفته اند و می گیرند. اما این حکم ، حکمی نمادین است. محاکمه روش و منش جنبش دانشجویی دریک دهه اخیر است، پیامی نمادین است به جنبش دموکراسی‎خواهی به طور عام و جنبش دانشجویی به طور خاص، مبنی بر اینکه راهی که می روند جز به بن بست محبس راه نمی برد. بهاره و میلاد را عامدانه بخاطر چند بیانیه محکوم کرده اند. بخاطر انجام ساده ترین، مدنی ترین، بی خشونت ترین و کم هزینه ترین رفتاری که یک تشکل مدنی می‌تواند در پیش بگیرد. می توانستند اتهامات دیگری برای آنان دست و پا کنند و از آستین شعبده بدر آورند چنانکه برای بسیاری کرده اند، اما نکردند. چرا که پیغام حکومت به سادگی این است: این کوچه بن بست است و رفتار بدور از خشونت را با خشونتی تمام پاسخ خواهیم داد.
فشارها و تضییقات در نظام های استبدادی نیز، عموما حد و حدود و رابطه معقولی با آنچه که فرد می کند دارند. دولت احمدی نژاد در چند سال اخیر کوشیده است با درنوردیدن این حد و مرزها و مخدوش کردن تمامی نسبت ها، جنبش دانشجویی را از عرصه اجتماع حذف کند. با برآمدن جنبش سبز در سپهر سیاست ایران این فشارها به شکلی غیرقابل باور افزون شده اند تا هزینه فعالیت سیاسی را افزایش دهند غافل از آنکه سرکوب فزاینده، در عین بالا بردن هزینه فعالیت، منجر به افزایش انگیزه مشارکت سیاسی نیز می شود. هر بار که موج جدیدی از درنوردیدن این مرزها آغاز می شود، این پرسش در جنبش دانشجویی مطرح می شود که با این همه فشارهای نامتناسب آیا همچنان باید مبارزات مدنی و بدور از خشونت را ادامه داد؟ آیا جنبش باید زیرزمینی شود؟ آیا نباید برخوردی متناسب با رفتارهای حکومت را در پیش گرفت؟ ما در طول فعالیت دانشجویی خود در داخل ایران، نه یک بار که بارها با این پرسش ها مواجه بوده‌ایم.
تجربه‌ی سال های اخیر نشان می دهد که بهترین پاسخ به این فشارها ادامه مبارزات مدنی، مسالمت آمیز، بدور از خشونت و ایستادگی بر خواست دموکراسی است؛ نه شورشِ کور و نه کرنش در برابر قدرت. شورشِ کور وارد شدن به رقابتی است که حکومت برای آن آماده است و مجهز، و کرنش در برابر قدرت قدم نهادن بر پلکان پوسیده ای است که اولین قدم بر آن، آخرین قدم و سقوط به چاه ویل وابستگی خواهد بود. در تمامی این سالها امواج فشارهای سهمناک، نسل جدیدی از رهبران و فعالان دانشجویی را با راهکارها و روش های جدید و نوین در سپهر دانشگاه های کشور پدیدار ساخته و این موج نیز چنین خواهد کرد. از سوی دیگر تجربه نشان می دهد که حکومت اگر چه همواره احکامی سنگین و کمرشکن برای فعالان دانشجویی صادر کرده است ولی آنجا که با اتحاد و تکاپوی دانشجویان مواجه شده، همواره عقب نشسته و خود پس از مدتی احکام ناعادلانه صادر شده را نقض کرده است.
اگر زیر زمینی شدن به معنی بیشتر بودن «بود» جنبش دانشجویی از «نمود » جنبش دانشجویی باشد، زیرزمینی شدن هم ممکن است و هم مطلوب. تلاش بیشتر در راه ساختن شبکه های جدید اجتماعی در درون و بیرون دانشگاه ها، پیوند خوردن با دیگر جنبش های اجتماعی، فعالیت تئوریک و افزایش دانش و معلومات فعالان جنبش، توجه بیشتر به مناسبات درون دانشگاه و تلاش برای ساختن آکادمی آزاد در عین ایستادگی بر آرمان های دموکراسی‎خواهانه که هم اینک در جنبش سبز تبلور یافته اند، می تواند به جنبش دانشجویی در مواجهه با وضعیت جدید کمک کند. همچنانکه پیوند خوردن جنبش دانشجویی با جنبش زنان توانست هر دوجنبش را تقویت کند، به باور ما اینک وقت آن است که جنبش دانشجویی ضمن همراهی با جنبش سبک های زندگی که در طول چند سال اخیر هر روزه در کوچه و خیابان حکومت را به چالش گرفته است، عرصه جدیدی از مبارزه در درون دانشگاه ها را بگشاید و با بهره گیری از تلاش حکومت برای تحمیل بیش از پیش سبک زندگی ایدئولوژیک خود در درون دانشگاه، با دفاع تمام قد از حق دانشجویان برای زیستن به سبک دلخواهشان در فضای دانشگاه، مقاومت مدنی در درون دانشگاه ها را در عرصه‌ای جدید سامان دهد و با توده های دانشجویی پیوندی جدیتر و جدیدتر برقرار کند. اما اگر زیرزمینی شدن به معنی رفتن به سمت هیجانات خطرناک، فرقه های ماجراجو و ایدئولوژی های غیردموکراتیک باشد، تجربه کشور ما و دیگر کشورها نشان می دهد که یقینا جز زیان و ضرر چیزی نصیب جنبش دانشجویی نخواهد کرد.
آنچه آمد تلاشی بود برای تقسیم بخشی از تجربه زیسته ما به عنوان کسانی که برخیشان چند سالی است در خارج از کشور به سر می برند و برخیشان چند ماهی. در نهایت این فعالان جنبش دانشجویی در داخل هستند که می بایست با ارزیابی اوضاع، راه حل مناسب برای منفعل نشدن در برابر فشارهای فزاینده حکومت را بیابند. اگرچه حکومت می کوشد جنبش دانشجویی و جنبش سبز را به یاس و افسردگی بکشاند، اما هیچ یک از ما دیگر مردمان پیش از خرداد نیستیم. ما جلوه‌های درخشان شعور و مدنیت را در نزد مردمانمان دیده ایم و باور داریم طی یکصد سال اخیر، ایران ما هیچ وقت بیش از امروز برای گذار به دموکراسی آماده نبوده است. ما بارقه های نور را نه در دوردست ها که در خیابان های ایران دیده ایم و یقین داریم که بزودی خورشید آزادی و عدالت در دل این شب تیره طلوع خواهد کرد.

آرش بهمنی- فعال دانشجویی سابق دانشگاه گیلان و روزنامه نگار
آرش هاشمی – عضو سابق شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت
احمد عشقیار- بنیانگزار دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاههای ایران ومدیر مسئول و سردبیرماهنامه دانشجویی تلنگر
اکبر عطری - عضو سابق شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت
امیر رشیدی - عضو سازمان دانش آموختگان ایران، ادوار تحکیم وحدت
امین بزرگیان – سردبیر نشریات دانشچویی و عضو سابق شورای مرکزی تشکل دانشجویی جامعه فرهنگی
بابک مینا – دبیر کل سابق جامعه فرهنگی دانشگاه تهران
پویان محمودیان - عضو سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیر کبیر
پیمان ملاز - فعال دانشجویی سابق
حسام میثاقی - دانشجوی اخراجی و عضو سابق جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی
حسن زارع زاده اردشیر – فعال حقوق بشر و سخنگوی جبهه متحد دانشجویی
سراج میردامادی - عضو سابق شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت
سعید حبیبی – دبیر سابق تشکیلات دفتر تحکیم وحدت
سعید قاسمی نژاد - سخنگوی دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاههای ایران و عضو سازمان دانش آموختگان ایران، ادوار تحکیم وحدت
سینا مالکی – فعال سابق نشریات دانشجویی دانشگاه علم و صنعت
عسل اخوان - دانشجوی تعلیقی و فعال دانشجویی سابق دانشگاه علامه
علی افشاری – عضو سابق شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت
علی اکبر موسوی خوئینی - عضو سابق شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت ، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی و دبیر کل سابق سازمان دانش آموختگان ایران، ادوار تحکیم وحدت
علی عبدی - دبیر سابق واحد سیاسی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف و عضو سابق شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت
علی هنری – فعال دانشجویی سابق
عمار ملکی – فعال دانشجویی سابق
فاطمه حقیقت جو – عضو سابق شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت و نماینده سابق مجلس شورای اسلامی
کورش صحتی – فعال دانشجویی سابق
محمد تهوری – فعال دانشجویی سابق
محمد علی توفبقی – فعال دانشجویی سابق و عضو سابق شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی
مرتضی اصلاحچی - دبیر سابق تشکیلات انجمن اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی
مصطفی خسروی - عضو سابق شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت و عضو شورای سیاست گذاری سازمان دانش آموختگان ایران، ادوار تحکیم وحدت
منوچهر محمدی - عضو سابق شورای مرکزی جبهه متحد دانشجویی
مهدی حسین زاده – عضو سابق شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت
مهدی روحانی – عضو سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه علم و صنعت ایران
ناصح فریدی - سخنگوی کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی و دبیر سابق انجمن دانشگاه تربیت معلم
نریمان مصطفوی – نائب دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه امیر کبیر تهران و قائم مقام فرهنگی دفتر تحکیم وحدت
نیلوفر گلکار – فعال دانشجویی سابق دانشگاه تهران
نیما راشدان - فعال دانشجویی سابق

Tuesday, May 25, 2010

جان مجيد توکلی در خطر است /اعتصاب غذا در همبستگی با مجید


http://parsdailynews.com/65245.htmپارس دیلی نیوز

در پی ادامه یافتن وضعیت وخیم مجید توکلی بسیاری از فعالین دانشجویی، حقوق بشر و سیاسی اعلام کرده اند که فردا چهارشنبه ۵
خردادماه برابر با ۲۶ می در شهرهای کشورهای مختلف جهان در همبستگی با مجید توکلی دست به اعتصاب غذا خواهند زد.
نگرانی نسبت به جان مجید توکلی در پی ادامه اعتصاب غذای وی
در پی ادامه یافتن اعتصاب غذای مجید توکلی در زندان اوین نگرانی ها نسبت به وضعیت سلامت وی افزایش یافته است.
به گزارش دانشجونیوز مجید توکلی که از صبح روز یکشنبه به سلول انفرادی منتقل شده است، دست به اعتصاب غذای خشک زده و با گذشت زمان وضعیت سلامتی وی به شدت نگران کننده شده است.
دستور انتقال مجید توکلی به سلول انفرادی توسط داستانی تهران صادر شده است. بنابر اطلاع دریافتی مجید توکلی در انتهای هفته گذشته نامه ای تفصیلی پیرامون وضعیت کنونی ایران نوشته است که این مساله باعث واکنش شدید ماموران امنیتی شده است. ماموران وزارت پس از اطلاع از نوشته شدن این نامه مجید توکلی را تهدید به قتل کرده اند. همچنین در پی حضور نماینده دادستانی در زندان اوین در روز یکشنبه و بحث و جدل مجید توکلی با وی، دستور انتقال توکلی به سلول انفرادی صادر شده است.
مجید توکلی عضو انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر از ۱۶ آذر ماه گذشته و پس از سخنرانی در دانشگاه امیرکبیر به مناسبت روز دانشجو، بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. وی پیش از این نیز ۲ بار در سال های ۸۶ و ۸۷ بازداشت شده و تاکنون نزدیک به دو سال و نیم در زندان محبوس بوده است.
در پی ادامه یافتن وضعیت وخیم مجید توکلی بسیاری از فعالین دانشجویی، حقوق بشر و سیاسی اعلام کرده اند که فردا چهارشنبه ۵ خردادماه برابر با ۲۶ می در شهرهای کشورهای مختلف جهان در همبستگی با مجید توکلی دست به اعتصاب غذا خواهند زد.
********************
مجید توکلی توسط بازجویان تهدید به قتل شد/ فردا اعتصاب غذا در همبستگی با مجید
جمهوریت : مجید توکلی در انتهای هفته گذشته نامه ای تفصیلی پیرامون وضعیت کنونی ایران نوشته است که این مساله باعث واکنش شدید ماموران امنیتی شد. ماموران امنیتی پس از اطلاع از نوشته شدن این نامه ، مجید توکلی را تهدید به قتل کرده اند. همچنین در پی حضور نماینده دادستانی در زندان اوین در روز یکشنبه و بحث و جدل مجید توکلی با وی، دستور انتقال توکلی به سلول انفرادی صادر شده است.
مجید توکلی هم اینک در اعتصاب غذا بسر می برد. در پی ادامه یافتن وضعیت وخیم مجید توکلی بسیاری از فعالین دانشجویی، حقوق بشر و سیاسی اعلام کرده اند که فردا چهارشنبه ۵ خردادماه برابر با ۲۶ می در ایران و شهرهای کشورهای مختلف جهان در همبستگی با مجید توکلی دست به اعتصاب غذا خواهند زد.

محکومیت حمید پیروزفام دانشجوی دانشگاه آزاد قزوین به شش ماه حبس تعزیری

خبرگزاری هرانا - حمید پیروزفام توسط شعبه 36 دادگاه تجدید نظر به ریاست قاضی زرگر به 6 ماه حبس قطعی محکوم شد.به گزارش دانشجونیوز، حمید پیروزفام دانشجوی دانشگاه آزاد قزوین که از بازداشت شدگان 6 دی ماه (عاشورا) است در دادگاه بدوی به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود. گفتنی است رای دادگاه بدوی برای این دانشجو، توسط شعبه 26 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه، صادر شده بود.

احضار ۲۰ دانشجوی دانشکده ادبیات دانشگاه علامه طباطبائی به کمیته انضباطی

خبرگزاری هرانا - 20 دانشجوی دانشگاه علامه طباطبایی به کمیته انضباطی احضار شدند.به گزارش دانشجونیوز، حراست دانشگاه علامه این روزها به شدت با دانشجویان این دانشگاه به خاطر مساله حجاب برخورد می‌کند و آن ها را تحت فشار قرار می دهد. گفته می شود در پی این اقدامات حراست دانشگاه، دانشجویان دانشگاه علامه اعلام کرده اند که اگر این روند ادامه داشته باشد دست به تجمع سکوت خواهند زد.
بازداشت بنیامین آل طیب، از دانشجویان دانشگاه آزاد دزفول خبرگزاری هرانا - یکی از دانشجویان دانشگاه آزاد دزفول به نام بنیامین آل طیب از تاریخ 29 اردی بهشت ماه توسط اداره اطلاعات اهواز دستگیر شده است.گفته می شود این دانشجوی 19 ساله تاکنون فعالیت سیاسی نداشته و اتهامی نیز از سوی ماموران امنیتی در حین بازداشت برای وی عنوان نشده است.به نقل از نوروز، به نظر می رسد این دستگیری به علت سوابق خانوادگی آقای آل طیب صورت گرفته باشد.

صدور حکم اخراج دانشجوی زندانی دانشگاه بوعلی سینا

حکم اخراج محمد صیادی دانشجوی دربند و دبیر سیاسی سابق انجمن اسلامی دانشجویان در همدان صادر شد.به گزارش دانشجونیوز، حکم اخراج صیادی در حالی صادر شده است که وی در حال سپری کردن دوران محکومیت 2 سال و 6 ماه خود است.مسئولان دانشگاه بوعلی سینای همدان، ضمن انتشار غیر رسمی این خبر در سطح دانشگاه، در حال سپری کردن مراحل اداری اخراج این دانشجوی دربند می باشند.قابل ذکر است در دو ترم آخر قبل از دستگیری محمد صیادی مسئولان دانشگاه تلاش خود را برای پرونده سازی آموزشی بر علیه این فعال دانشجویی با درج نمرات 0.25 در کارنامه اش و در نتیجه مشروطی وی آغاز کرده بودند. ادامه این پرونده سازی ها موجبات اخراج وی در شرایطی که در زندان به سر می برد را فراهم آورده است.

آغاز مکان یابی دانشگا‌هها برای خروج از تهران/ کاهش دانشجویان در تهران

معاون اداری مالی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در خصوص برنامه این وزارتخانه برای کاهش جمعیت دانشجوی شهر تهران گفت: سیاست اول ما کاهش دانشجویان در سطح کلانشهرها و اولویت بعدی انتقال دانشگاهها از شهر تهران است.دکتر اکبر متکان در پاسخ به خبرنگار مهر در خصوص اجرای مصوبه هیئت دولت برای کاهش جمعیت دانشجویی شهر تهران گفت: این انتقال به صورت بسته یکپارچه به همراه معاونتهای مختلف وزارت علوم پیگیری می‌شود.وی افزود: این سیاست از گذشته آغاز شده است و علاوه بر بحث زلزله که با توجه به بررسی‌ها برخی از دانشگاههای شمال شهر تهران و جنوب شهر تهران در مسیر زلزله هستند مسائل اجتماعی نیز در این مسئله مهم است.متکان خاطرنشان کرد: مسائل اجتماعی از جمله تهیه مسکن، ترافیک، بحثهای جمعیتی و سرویس دهی فرهنگی در این سیاستگذاری اهمیت دارد و باعث شده که در ارتباط با کاهش جمعیت دانشجوی کلانشهرها برنامه ریزی کنیم.معاون وزیر علوم در ادامه به مهر گفت: غیر از این دو مقوله دانشگاههای بزرگ به سمت تخصصی بودن پیش رفته‌اند و ما با کاهش دانشجو در دوره کارشناسی در شهرستانها مواجه شدیم. در واقع ظرفیت بیش از تقاضا است در نتیجه ما نیاز داریم سطوح کارشناسی دانشگاههای شهرستانها تقویت شود. در مقابل نیز بحثهای تحصیلات تکمیلی در دانشگاههای بزرگ بیشتر تقویت شود. البته با وجود سه برابر شدن ظرفیت دوره‌‌های تحصیلات تکمیلی نیاز است که دانشگاههای بزرگ به این سمت سوق پیدا کنند.وی در پاسخ به چگونگی مکان یابی دانشگاههای سطح شهر تهران در خارج از تهران به مهر گفت: مکان یابی توسط خود دانشگاهها شروع شده است و در حال حاضر دانشگاههایی از جمله علامه طباطبایی و خواجه نصیر طوسی که از قبل برای تمرکز واحدهایشان دنبال مکان مناسب بودند مکان یابی را آغاز کرده اند.متکان افزود: مکان یابی به پارامترهای زیادی بستگی دارد که از جمله عوامل طبیعی و انسانی باید مدنظر قرار گیرد و در این زمینه وزارت علوم و دانشگاهها برای انتخاب مکان مناسب به مکان یابی و مطالعات لازم نیاز دارند.وی در مورد سرنوشت فضای فیزیکی فعلی دانشگاههای شهر تهران گفت: هنوز زود است که در این زمینه اظهار نظر کنیم اما در مورد اینکه دانشگاهی از انتقال استثنا شود یا خیر فعلاً سیاست اولیه کاهش جمعیت دانشجو و در درجه دوم انتقال دانشگاههاست.

حمله وحشیانه بسیجی ها به فعالان دانشجویی دانشگاه آزاد شهرکرد + فیلم انتقال دانشجوی زخمی شده

فیلم انتقال دانشجوی زخمی شدهامروز:در سومین روز از خرداد ماه ۸۹، دانشگاه آزاد اسلامی شهرکرد باز هم آبستن حوادث تلخ و ناگواری بود.بنا بر اظهارات دانشجویان حاضر در محل از ساعات اولیه بامداد امروز، فضای آن واحد دانشگاهی به شدت امنیتی بود، به حدی که نیروهای امنیتی و اطلاعاتی و همچنین لباس شخصی ها در داخل دانشگاه مستقر شده بودند.نیروهای بسیج، با ضرب و شتم و خشونت گسترده، قصد بازداشت تعدادی از دانشجویان را داشتند که تا لحظه ارسال خبر، یکی از دانشجویان در حالیکه به شدت توسط فردی به نام امیر امیرخانی دهکردی(از اعضای تشکل علم الهدی) مورد ضرب و شتم وحشیانه قرار گرفت و در اثر شدت ضربات وارد شده به سرش دچار بیهوشی شد که در ادامه بوسیلۀ آمبولانس به بیمارستان کاشانی شهرکرد انتقال یافت و حال وی وخیم گزارش میشود.http://www.youtube.com/watch?v=uIv-9jxdDkg&feature=player_embedded

Monday, May 17, 2010

The Right Honorable Stephen Joseph Harper Prime Minister of Canada


The Right Honorable Stephen Joseph Harper

Prime Minister of Canada

Office of the Prime Minister

Langevin Block, 80 Wellington Street,

Ottawa, ON. K1A 0A2

May 14, 2010

Dear Right Honourable Harper,

The Canadian Centre for the Victims of Torture is highly concerned over increasing number of executions in different countries around the world especially Iran.

It is a matter of pride that Canada is among the countries that have abolished death penalty in law or in practice. This is not, however, enough when we have a global picture of this extreme type of cruel punishment. It is unfortunate that a large number of people are being killed through judicial system around the world and a lot more are awaiting their fate in death cells particularly in countries with most of the executions like China, Iran, Iraq, Saudi Arabia and the USA.

According to the data collected by our sister agency Amnesty International, Iran has one of the highest rates of executions in the world. To date in 2010, over 80 people were executed in Iran, while 388 executions took place in 2009, which were over half of the total 714 people received death sentence around the world.

Most of the people who are sentenced to death in Iran are often accused of “enmity against God”, a term used for the people who oppose religious tyranny of the Iranian fanatical regime. In a most recent incident, four political activists and an Iranian civilian were hanged on Sunday, May 13, 2010, at Evin prison in Tehran and among them was a woman and a prestigious young rural teacher. According to media reports, the victims have never been given opportunity of a fair trial and three of the victims were tortured to extract their confessions. They were executed even in violation of Iranian law which requires authorities to notify to the lawyers of the accused well before execution.

The Iranian authorities use different methods to execute people. Most cruel among them is execution by stoning. According to Amnesty International figures there are at least 11 individuals at risk of execution by stoning. The Iran’s Penal Code imposes execution by stoning for “adultery while being married”.

The agony of waiting in death row is alarming across the globe. Over 3,000 Afghans are presently waiting for implementation of their death sentence. The whole process of trial, conviction and implementation of capital punishment is torturous. It leaves traumatizing scars on the innocent members of the family of executed persons as well.

The methods of implementation of capital punishment (lethal injections, firing squads, hanging, stoning, beheading, etc.) are all cruel, degrading and inhuman prohibited under the article 5 of the UN Declaration of Human rights, article 7 of the International Covenant on Civil and Political Rights, article 16 of the UN Convention against Torture, and Section 12 of the Canadian Charter of Rights and Freedom.

Implementation of death penalty in public, prevalent under some tyrannical governments, is extremely demeaning. It spreads culture of revenge among the grass root population or make them feel intimidated and impotent. It produces a culture of extreme cruelty that can act as a green signal to the acceptance of torture at the public level. The law-sanctioned violence resulting from capital punishment perpetuates the culture of violence itself.

Furthermore, implementation of death penalty requires an administrative apparatus – hangman, firing squad, gallows, execution site, etc. – all reminisces of our barbarous antiquity. It takes away our compassion and degrades enactors to the rank of death pawns. No decent human person wishes to be an executioner at any circumstances and for any cause whatsoever. As far as the CCVT is concerned, we are for life, not for death; we are for healing not killing.

We would also like to bring to your respected attention the fact that death penalty does remove the main witness to ghoulish tortures perpetrated against condemned persons before death. In case of political prisoners, it is often preceded by such ghoulish tortures as rape, mutilations, extracting victims’ blood, etc. Under tyrannical regimes, death penalty can be used as an excuse to get rid of 'undesirable' personalities. Those who decide to take the life of another human being are positioning themselves on the same level as that of the person whom they sentence to death.

Apart from infliction of physical pain, capital punishment is combined with mental, psychological and emotional torment. Prolonged suffering of a prisoner under the cruel and inhuman condition of death row is nothing less than a severe torture. The phenomenon of death row may drag the victims to the point of paranoia and make them irreversibly incompetent to face the death sentence. Execution of an incompetent condemned person is act of cruelty.

Article 6 of the International Covenant on Civil and Political Rights has failed to go to the extent of abolishing death penalty. It has, however, subjected its use under certain conditions and has prohibited its use against children. Death penalty is prohibited under Second Optional Protocol to the above Covenant and is outlawed in Europe according to the European Convention on Human Rights.

The numbers of countries that have abolished death penalty are in the rise and international law is gradually moving towards abolition of death Penalty. So far, 72 countries have acceded to the Second Optional Protocol to the United Nations International Covenant on Civil and Political Rights. Canada is a great support of this marvelous piece of international law. The date of our ratification goes back to November 25, 1995. It speaks to the Canadian obligation as well as our global leadership to encourage other states to ratify the Optional Protocol.

Finally, you are well aware of the fact that life is the most sacred gift that no one can take it from us. The right to life is guaranteed under the Article 7 of the Canadian Charter of Rights and Freedoms. Death penalty is prevalent in countries where there is no respect for life and the fundamental rights of humankind are at stake.

Canada has always remained at the forefront to protect human rights on its soil and around the world. In the present situation, the greatest responsibility is on the shoulder of Canada to play its global leadership role to ensure respect for the basic human rights. The cruel, inhuman and degrading punishment of death penalty should be erased from the surface of the globe. The Canadian Centre for Victims of Torture (CCVT) strongly expects your government to protect Canadian values and play a leading role in this respect.

With best wishes and hope for future cooperation,

Yours sincerely,

Mulugeta Abai

Executive Director

اعدام پنج زندانی سیاسی در تهران


گزارش ازمهدی حویزی

به دنبال اعدام بی رحمانه پنج زندانی سیاسی در تهران توسط جمهوری اسلامی ایران، مراسم دیگری به دعوت "خانه کورد" در عصر روز یکشنبه 16 مه 2010، در میدان مل لستمن شهر تورنتو برگزار شد. این مراسم با استقبال گروه های مختلف سیاسی و اجتماعی قرار گرفت.

در این گردهمایی اعتراضی، حاضران با در دست داشتن تصاویر اعدام شد گان و زندانیان سیاسی و نیز سر دادن شعار، و با سخنرانی جنایات رژیم جمهوری اسلامی را محکوم کرده و خواهان بر کناری این رژیم شدند. در این برنامه نمایندگانی از "خانه کورد"، حزب کوموله، بنیاد فرهنگ و ادبیات آذربایجان، انجمن دفاع از زندانیان آذربایجان (اداپ)، شورای ملی مقاوت ایران، کمیته هبستگی با مردم ایران، نماینده ریچموند هیل (پارلمان) دکتر رضا مریدی و جمعی از دانشجویان و زندانیان سیاسی سابق و فعالین حقوق بشر حضور داشتند














Tuesday, May 11, 2010

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی - سحرگاه امروز یکشنبه ۱۹ اردیبهشت ماه پنج زندانی سیاسی فرزاد کمانگر، علی حيدريان، فرهاد وكيلی، شيرين علم‌هولی و




کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی - سحرگاه امروز یکشنبه ۱۹ اردیبهشت ماه پنج زندانی سیاسی فرزاد کمانگر، علی حيدريان، فرهاد وكيلی، شيرين علم‌هولی و مهدی اسلاميان، بدون اطلاع وکلا و خانواده‌هایشان به چوبه دار سپرده شدند تا بار دیگر بر همان آشکار شود که رژیم جمهوری اسلامی پایبندی به موازین بین المللی حقوق بشر و نیز قوانین انسانی ندارد.
اعدام این پنج زندانی در حالی انجام گرفت که آنها از داشتن وکیل مدافع در کلیه مراحل پرونده و نیز دادرسی عادلانه محروم بوده اند و ابهامات زیادی در پرونده های آنها وجود دارد. ضمن آنکه فرزاد کمانگر بارها اتهامات خود را در کرده بود. مقامات جمهوری اسلامی به نحوی عمل می کردند که گویی او دیگر اعدام نخواهد شد اما شبانه او را از بند جدا کرده و سحرگاه امروز به چوبه دار سپردند.
خلیل بهرامیان وکیل فرزاد کمانگر پیش از این در مصاحبه‌ای گفته بود: "در مورد پرونده کار دقیق قضائی صورت نگرفت و «در دادگاه انقلاب در پنج، شش دقیقه محاکمه انجام شد، بدون حضور سایر متهمین".
خلیل بهرامیان وکیل مدافع فرزاد کمانگر گفت : فرزاد را ده روی قبل دیدم. او اصلا فکر نمی کرد اعدام شود. مامور همراه او نیز گفت موضوع اعدام او حل است اما بهتر است درخواست عفو از رهبری بکند. فرزاد به هیچ وجه زیر بار نمی رفت با این همه او را در نهایت مظلومیت کشتند.
به دنبال این اعدام های سیاسی و غیرانسانی، که جامعه ایرانی را شوک زده کرده است، خانواده‌های این زندانیان سیاسی تصمیم گرفته‌اند که در اعتراض به این جنایات و نقض حقوق انسانی ایرانیان، فردا از ساعت ۱۱ صبح در مقابل درب اصلی دانشگاه تهران دست به تجمع بزنند. خانواده‌های این زندانیان سیاسی که فرزندانشان صبح امروز به صورت ناگهانی اعدام شدند، برای شرکت در تجمع فردا به سمت تهران حرکت کرده اند.
کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی ضمن محکوم کردن این اعدام ها، آن را اقدامی ناقض حقوق بشر و حرکتی سیاسی می داند. این کمیته با حضور در تجمع حانواده های اعدام شدگان، با آنان همدردی می کند.
کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی از همه ایرانیان در سراسر دنیا می خواهد با برگزاری گردهمایی و تجمع، این اعدام ها را محکوم کنند و خواستار آزادی زندانیان سیاسی شوند. به باور ما جمهوری اسلامی به رعایت حقوق بشر تعهدی نشان نمی دهد و نیاز است کارزاری جهانی برای دفاع از زندانیان سیاسی محکوم به اعدام شکل بگیرد.

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی تهران - یکشنبه ۱۹ اردیبهشت

Monday, May 10, 2010

گزارش تصويری از گردهم‌آيی اعتراضی جمعی از دانشجويان، جوانان و ايرانيان ساکن تورنتو عليه اعدام ۵ زندانی سياسی در ايران

http://www.youtube.com/watch?v=pWZoPO8MTWc



جمعی از دانشجويان، جوانان ايرانی و ايرانيان ساکن تورنتو در کانادا از طيف‌های مختلف با حضور در ميدان مل‌لستمن از ساعت ۶ تا ۸ شب روز يکشنبه ۱۹ ارديبهشت - ۹ ماه می، اعدام پنج زندانی سياسی فرزاد کمانگر، علی حيدريان، فرهاد وکيلی، شيرين علم‌هولی و مهدی اسلاميان را محکوم کرده و حمايت خود را از کليه زندانيان سياسی نشان دادند.

اين تجمع به دنبال فراخوان کميته دانشجويی دفاع از زندانيان سياسی در تهران انجام گرفت که از همه ايرانيان در سراسر دنيا می‌خواست تا با برگزاری گردهم‌آيی و تجمع، اين اعدام‌ها را محکوم کنند و خواستار آزادی زندانيان سياسی شوند.

تجمع‌کنندگان با در دست گرفتن عکس اعدام‌شدگان و زندانيان سياسی خواستار توقف اعدام‌های سياسی در ايران و نيز توجه جامعه جهانی به فاجعه انسانی در ايران شدند.

جوانان و دانشجويان ايرانی کانادايی